یادداشت لعیا عرب
1402/6/16
با صفاترین جلد این مجموعه! تصویرسازی و شخصیت پردازی این جلد انقدر شیرین و قشنگ بود که تک تک جمله هارو با روحم زندگی میکردم و به عنوان عضو دهم این خانواده در گرین گیبلز حضور داشتم! میخوام با سوزان شروع کنم ؛ با محبت ، صاف و ساده و دلسوز! شیش تا بچهی شیطون و مهربون و پاک با داستانای عجیب و غریب و خنده دارشون! دوقلوهای جذاب و دوستداشتنی نن و دی ،دوستای بی وفای دی ، ریلای کوچولو و داستان پرت کردن کیک توی آب ، شیطنت های پسرای این خانواده ، عصرها در دره رنگین کمان و انعکاس صدای خندهی جگرگوشه های آنی! آقای دکتر که حسابی برای خودش توی روستا معروف شده و سرش حسابی شلوغه ولی در تحت هیچ شرایطی عشقش و میوه های عشقش رو فراموش نمیکنه و حتی اگر خیلی خسته و درگیر باشه براشون جبران میکنه.(فصل آخر این کتاب قلب من رو تصاحب کرد!) و مهمتر از همه آنی قلب و چراغ این خونه همون آنی گرین گیبلز اما خیلییییی پخته تر و عاقل تر و چیزی که این آنی رو منحصر به فرد میکنه، مادر فوق العاده بودن برای بچه هاشه! نمیدونم برای بار چندم دارم تکرار میکنم ولی : خانم شرلی (خانم بلایت) شما قلب من رو برای همیشه ازآن خودت کردی! پ.ن:انگار تعریف روزانهی من از سرکار خانم "ال.ام مونتگمری" تبدیل به عادت روزانه شده بخاطر همین پرحرفی نمیکنم و تعاریف بنده رو از نویسنده پرتوان و مورد علاقه من رو خودتون تصور کنین.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.