یادداشت سید محمد بهروزنژاد

{به نام خد
        {به نام خدا}
آلگرو در  ایتالیایی به معنای شاد ، سرزنده و با تحرک است و  از طرفی واحد زمان در موسیقی ست : تند ، سریع  ، زنده.
آلگرو  2015 در جهان منتشر شد و در2022 به فارسی ترجمه شد.
داستان در  نیمه دوم قرن هجدهم می گذرد ، زمانی که موتزارت با معمای مرگ یوهان سباستین باخ در شانزده سال قبل مواجه می شود.
نوشته پشت جلد به ما می گوید  آلگرو اثری جنایی- موسیقیایی ست ، اما من می گویم  آلگرو 
 اثری منحصراً موسیقیایی ست ،  چرا که  آن یک ذره جنایتی هم که وارد داستان می کند برای رساندن پیام مدنظر خودش است و آن پیام  ، اهمیت موسیقی ست. 
در آثاری  که پیش از این از دورفمن خوانده بودم ، تعلیق ، جذابیت و کشش بسیار پررنگ بود . مثلاً اعتماد را در یک شب تمام کردم. اما در آلگرو  نویسنده  اهمیتی به جذابیت داستانش نمی دهد و وجه جنایی اثر برایش  مهم نیست و این بیان کننده مفهوم اثر است. او ، یک معمای جنایی را از همان ابتدا مطرح می کند اما زیاد به آن توجه نمی کند  و تا آخر هم آن را حل نشده رها می کند. انگار  می خواهد بگوید اصلا مهم نیست که معما حل شود یا نشود ، حقیقت اصلی را کسی نمی داند و «زندگی ترانه است»
نمی دانم اهمیتی که دورفمن در این اثر برای موسیقی قائل می شود ، برای نفس موسیقی و ترانه است یا برای موسیقی به مثابه ی لذت بردن از زندگی و حالت جذبه ای خاص که در "زندگی در لحظه" نهفته است .
وجه تسمیه ی رمان هم شاید همین باشد : زندگی مثل آلگرو: شاد ، سرزنده و سریع.

اصطلاحات موسیقیایی فراوان داستان در فضا سازی و شخصیت پردازی کاربرد زیادی دارند زیرا  شخصیت های داستان اکثراً موزیسین و خواننده ی موسیقی کلاسیک اند.
انتظاری که از این کتاب به عنوان یک اثر جنایی داشتم ( که برآورده نشد) و همچنین  زیاده گویی های نویسنده در برخی صحنه ها باعث شد این کتاب از من امتیاز 3 از 5 بگیرد.
      
1

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.