یادداشت نرگس سلطانی
1402/9/3
4.6
21
'به طور کلی قلم خیلی قشنگی داره و داستان هم زیباست اما هر کسی "بینوایان" رو فقط "جریان کوزت و ژانوالژان" در نظر بگیره یه احمق به تمام معناست و حقشه یک تو دهنی بخوره. داستان اصصصلا به ژانوالژان و کوزت خلاصه نمیشه و همونطور که از اسمش مشخصه در مورد تمام بینوایانِ پاریسه. هوگو خیلییییی مفصل در مورد تمام نقاط قابل توجهِ بینوایی توی پاریس حرف زده. و کلا خوندن این کتاب حوصله میخواد واقعا. یک چیز فوق العادهی دیگهای که توی کتاب وجود داره اینه که ویکتور خیلی خیلی زیرکانه و قشنگ اتفاقات واقعی پاریس و فرانسه رو به داستان خودش گره زده طوری که به غیر واقعی بودن شخصیتها شک میکنی. انگار این مرد تک به تک به دیدن عوامل موثر توی انقلاب فلان تاریخ فرانسه رفته و باهاشون مصاحبه کرده و بعد حرفهاشون رو کتاب کرده. به طور کلی "بینوایان" رو نباید صرفا یک داستان کلاسیک در نظر گرفت. پر واضحه که این یک اثر سیاسی و تاریخیه و من چون به این دو معقوله آنچنان علاقهای ندارم، خوندن این کتاب خیلی فرسایشی و سرسامآور شد. اما پایانش اینقدر قشنگ و تاثیرگذار بود که خوشحالم صفحات سیاسی-تاریخیشو تحمل کردم و دراپش نکردم:) اما بینوایان کتابی نیست که به هر کسی پیشنهاد کنم. جملات و دیالوگهای سنگینش به درد هر کسی نمیخوره و ممکنه خیلی کسلکننده باشه ولی داستان ژانوالژان اینقدر قشنگ و غمانگیزه که ارزش خوندن داره:)'
3
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.