یادداشت negarin

negarin

negarin

1404/5/8

        -انتظار کشیدن یکی از سخت ترین کارهای زندگی است. خیلی سخت است آدم انتظار کیک شکلاتی بعد از غذا را بکشد و هنوز توی بشقابش گوشت سوخته باشد. خیلی خیلی مشکل است که آدم منتظر هالوین باشد و ماه کسل کننده سپتامبر هنوز تمام نشده باشد.‌
_مرگ عزیزان موضوع عجیبی است. همه ما می‌دانیم که فرصت ما در این دنیا خیلی محدود است و آخر کار ما به چند ملحفه ختم می‌شود که تا ابد زیر آن‌ها بخوابیم و بیدار نشویم. و با وجود این همیشه وقتی حادثه مرگ برای کسی رخ می‌دهد او را غافلگیر می‌کند. قضیه مثل وقتی است که در تاریکی از پله ها بالا می‌روید تا به اتاقتان برسید و وقتی به آخرین پله می‌رسید، خیال می‌کنید یک پله دیگر باقی مانده است پای شما در هوا سقوط می‌کند و در یک لحظه تهوع آور سعی نی‌کنید که میان این غافلگیری تاریک مسیری را که در ذهنتان تصور می‌کردید دوباره تنظیم کنید. 

یادمه زمانی که این مجموعه رو می‌خوندم، حدود ۱۱ سالم بود.‌ هر هفته، سر می‌زدم به کتابخونه عمومی و چند جلدش رو امانت می‌گرفتم. وقتی جلد یازدهم رو خوندم، فهمیدم که جلد ۱۲ و ۱۳ توی کتابخونه نیست! و نمی‌تونین تصور کنین که چقدر غمگین و مکدر شدم از ناتموم موندن این قصه. 
چند ماه پیش، سر زدم به یکی از کتابفروشیای اطراف که اکثر کتاب‌هاش کتاب نوجوانن و دیدم‌ که مجموعه‌ی کامل رو داره. خاطره های مختلفی که با تک تک جلد ۱ تا ۱۱ داشتم جلوی چشمام‌ جون‌ گرفت.
حالا بعد چندین سال، دوباره شروع کردم به خوندن این نوستالژی دوست داشتنی. موقع خوندنش از بوی چوبِ میزتحریری که اون دوران پشتش می‌نشستم و این کتابا رو می‌خوندم گرفته تا شوق و ذوقی که موقع تعریف کردن از ماجراهای کتاب واسه‌ی دوستای نزدیکم داشتم. 
خلاصه که این مجموعه برای من از دوست داشتنی ترین‌هاست و با خوندن کلمه به کلمه‌ش لبخند مهمون لبام می‌شه!
[شروع: ششم‌ آبان هزار و چهارصد و یک 
[پایان: هشتم آبان هزار و چهارصد و یک
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.