یادداشت مونا نظری
1403/7/27
4.8
1
🔰 پدر «بن»، شخصیت سیزده ساله داستان یک دانشمند است. او قرار است با انجام یک پژوهش این نظریه که آیا حیوانات میتوانند زبان انسان را یاد بگیرند یا نه، آزمایش کند . برای انجام این پژوهش پدر و مادر بِن، یک شامپانزه را در بدو تولد از مادرش جدا میکنند و به خانه می آورند. برای او یک اسم انتخاب میکنند (زان) و مثل یک بچه آدمیزاد بزرگش میکنند؛ توی بشقاب و با قاشق به او غذا میدهند، لباس و پوشک تنش میکنند، توی تخت میخوابانندش، برایش اسباب بازی میخرند و البته با زبان اشاره با او حرف میزنند. بعد از دو سال به دلایلی پروژه تعطیل میشود و قرار میشود زان را به حیات وحش بازگردانند. اما بن حالا شیفته زان است و او را مانند برادرش دوست دارد. از طرفی زان هم خودش را یک انسان میداند و به هیچ عنوان نمیتواند با افراد گونه خودش ارتباط برقرار کند. 🔰داستان بدون شعار و مستقیم گویی، درباره حقوق حیوانات پرسشهای اساسی و تکان دهندهای را در ذهن نوجوان ایجاد میکند و میتواند خوراک ساعتها گفتگو در این زمینه را فراهم کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.