یادداشت فاطمه نجار

        مارمولک سبز کوچولو از آنچه خدا به او داده است ، راضی نیست . دوست دارد مثل پرنده پرواز کند ، مثل ماهی شنا کند ، مثل کانگورو بپرد و ... ، پشت پرنده سوار میشود و پرواز را تجربه میکند ، اما چند لحظه بیشتر نمیتواند تحمل کند و حالش بد میشود ، پشت ماهی مینشیند و شنا کردن را تجربه میکند ، اما بعد از چند ثانیه به شدت یخ میکند و پشیمان میشود ، پریدن ، دویدن و تاب خوردن را با حیوانات دیگر تجربه میکند ، اما هر بار خیلی زود خسته میشود ، در پایان داستان مارمولک سبز کوچولو متوجه میشود آنچه خدا به هرکس داده و آنچه که نداده برای آن فرد بهترین است . رضایت داشتن از همانی که هستیم در این کتاب به بهترین شکل بیان شده است .