یادداشت مرضیه جلالی
1404/4/2
بسم اللّه الرحمن الرحیم یه اصطلاحی بین اهالی کتاب هست که «کتابها دقیقا زمانی که بهشون نیاز دارید سراغ شما میان» چند روز پیش که زلزله اومد، تو بخش نشسته بودیم و همکارا و پزشکا و مریضا داشتن از نگرانیهاشون میگفتن و حتی ترس از بابت زلزله یکی از رزیدنتامون برگشت گفت این چقدر بیخیاله و این جمله رو من تقریبا زیاد میشنوم، از همون روز اول جنگ! و اما ربط این روضهها به کتاب چیه یه جا یه مثالی میزنه میگه وقتی زلزله میاد شما میترسید مگه به ثبات زمین تکیه داشتید که حالا میترسید؟ مگه به خدا تکیه نداشتید؟ و این رو شرک خفی معرفی میکنن و مثالهایی از این دست من درباره این مثالها با اطرافیانم زیاد صحبت کردم و برای خودم هم کمکم تبدیل به یه گزاره یقینی شد. و البته معتقدم نفس نویسنده کتاب هم بر اثرگذاری روی مخاطب مهمه. خدا به کلام بعضیا برکت تغییر دلها رو میده. برای همین اینکه در این لحظه چه میشود و ... اهمیتی نداشت، حمله کردن؟ نکردن؟ آینده چی میشه؟ و... «مگه به پایداری زمان و برنامههای خودت تکیه داشتی که حالا از این شرایط مبهم میترسی؟ مگه به خدا تکیه نداشتی؟» البته عبور از شرکهای خفی بخش اول کتابه و علاوه بر توحید کتاب به سلوک با بلا، توضیح درباره ایام سلوکی، سلوک اجتماعی تمدنی ، تربیت و... هم میپردازه. با وجود معارف باارزشی که بیان کرده، متن کتاب اصلا سنگین و ثقیل نیست اما برای افرادی که پیش از این مطالعات مذهبی و معنوی نداشتن ممکنه پذیرش بعضی گزارهها سخت باشه. برای تفکر مذهبی که اندک تمایلی به مدرنیته داشته باشه هم ممکنه بعضی بخشها غیر قابل پذیرش باشه. تربیت ولایی اولین تجربه من از مواجه با تفکر آیتالله میرباقری بود، تجربه لذت بخشی بود:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.