یادداشت مریم رضوی
1403/2/22
هیچوقت هدف کتابها و فیلمهایی که سعی میکنند (بسیار مبالغه آمیز) دربارهی ظلمهایی که به زنها شده صحبت کنند را درک نکردم! انگار با برانگیخته شدن خشم زنها ، به نحو دیگری میتوانند از آنها سوءاستفاده کنند... خیلی وقتها میخواهند بگویند زنها هم به اندازه مردها خوب هستند و قوی و... انگار باور دارند مردها واقعا بهتراند! اما درست نیست! زن و مرد همیشه مسای بوده و هستند و همیشه متفاوت بوده و هستند (همزمان)! مساوی هستند چون هردو به یک اندازه حق دارند ، مهماند ، قابل احتراماند و... و متفاوتاند! از نظر جسمی ، ظاهری ، از نطر احساسات ، طرز فکر و زندگی... فقط تفاوت دارند و این دلیل برتر بودن هیچکدام بر دیگری نیست. زنها قرار نیست مثل مردها باشند بلکه قرار است بهترینِ خودشان باشند در هر زمینهای و مقایسهشان به این شیوه اشتباه است! حالا هدف این کتاب چه بود؟ نمیدانم :) فقط میتوانم بگویم مطالعهی این کتاب برایم سخت بود و تا حدودی ناخوشایند... یک داستان غمانگیز و پر از ظلم که در نهایت با یک کورسوی امید به پایان رسید. در این کتاب با برداشت شخصیِ من ، مردها موجوداتی بلاتکلیف بودند که قوانین زندگی را تغییر دادند اما در نهایت خود نیز در کنار زنان به پوچی رسیدند! گویی با سلطه بر زنان ، خود را هم از بین بردند... و با کشتن ذات حقیقی هر زن ، خود را فقط به یک ماشین تبدیل کردند... باید از ظلمها گفت اما نه تا این حد تاریک و بدون هیچ امیدی... فرو رفتن در این تاریکی جز اثر منفی ، اثر دیگری نخواهد داشت...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.