یادداشت حمید درویشی شاهکلائی

ملاصالح: سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسیران ایرانی در عراق
        جایزه «مقاومت، فرهنگ و ارتباطات» را به این مرد بدهید

طرح جلد کتاب ملاصالح مترجم ایرانی آن ۲۳ نفر در زندان عراق
کتاب «ملاصالح»؛ سرگذشت شگفت‌انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق/ رضیه غبیشی



خلاصه زندگی‌نامه: 
* خطر لو رفتن داستان!
صالح قاری الاسدی سرگذشت عجیبی دارد. آبادانی است. تبعیض انگلیسی‌ها را درک کرده است. می‌خواست به دبیرستان برود. پدرش او را به عراق می‌فرستد تا با عمویش زندگی کند. بعد از مدتی، طلبه حوزه نجف می‌شود. متوجه اوضاع سیاسی می‌شود. اما بعثی‌ها قدرت را به دست می‌گیرند. او هم از عراق اخراج می‌شود. حضورش در حوزه علمیه قم هم با جریان حمله مأموران شاه به فیضیه مصادف است و فرار از قم! مبارزات سیاسی او با شاه، کار دستش می‌دهد؛ دستگیری، شکنجه، زندان، حبس ابد و حتی اعدام! البته آزادش می‌کنند، کارمند انگلیسی‌زبان هتل می‌شود و به صف مبارزه برمی‌گردد. ماجرای بعد از پیروزی انقلابش هم فراوان است. اما ابتکارهای جنگی‌اش جالب توجه است. مثل برگزاری کنگره شعر عربی مقاومت و ایده‌اش برای صدور پیام مظلومیت انقلاب به کشورهای دیگر که نهایتاً در همین جریان‌ها روی لنج اسیر عراقی‌ها می‌شود. دوباره شکنجه و گرفتاری! منافقین او را می‌شناسند و می‌دانند او «بلبل خمینی» است که در رادیو عربی، عراقی‌ها را تشویق به تسلیم شدن می‌کرد. دست امداد غیبی کاری می‌کند او از این وضع نجات پیدا می‌کند و منافقان خوار و ذلیل بشوند. او می‌شود مترجم اسرای ایرانی و حتی با صدام دیدار می‌کند. به عنوان مترجم، خدمات فراوانی به اسیران ایرانی ارائه می‌دهد. حضور سید ابوترابی و نیز نوجوانان کتاب آن ۲۳ نفر از جذابیت‌های این بخش است. سرانجام لو می‌رود! دوباره گرفتاری ولی خلاصه کنم با امداد غیبی در سال ۱۳۶۴ به همراه گروهی از اسیران بیمار و معلول به کشور برمی‌گردد. حالا در جمهوری ایران به عنوان خیانتکار حکم اعدامش را صادر می‌کنند! لطف خدا آنجا خود را نشان می‌دهد که رفیقش، علی فلاحیان، حکم را لغو می‌کند. خلاصه حتی بازگشت اسرا و تمجیدهای سید ابوترابی چندان راهگشا نیست و... اما تبرئه می‌شود و سرگذشت شگفت‌انگیز ملاصالح همچنان ادامه دارد... آخرین ماجرای شگفت‌انگیز او زنده‌ماندن از حادثه مناست!

چند نکته
ملاصالح سرگذشت پرفراز و نشیبی داشت. کشش و تعلیق کتاب، زیاد است. 

تلاش‌های او به ویژه از جهت فرهنگ و ارتباطات برای من قابل توجه و تقدیر بود. اقدامات او در رادیو عربی که شهرت بلبل خمینی را برایش در روزنامه‌های عربی آورد، به تنهایی کار بزرگی است. برگزاری جشنواره شعر عربی انقلاب و مقاومت در پاسخ به تبلیغات صدام بسیار خلاقانه و زیرکانه است. ارتباطات تشکیلاتی قبل و بعد انقلاب، مسئولیت واحد ارتباطات اجتماعی سپاه، حضور مستقیم در کشورهای منطقه در پوشش تجارت و رساندن پیام انقلاب به منظور خنثی کردن تبلیغات صدام هم شجاعت فراوانی لازم دارد. نقش‌بازی کردن او در سال‌های اسارت نیز فوق‌العاده است. بی‌شک باید جایزه «مقاومت، فرهنگ و ارتباطات» را به او داد.

شاه، صدام و جمهوری اسلامی همه به او ظلم کردند؛ اما او شرایط سخت زندان را با یاد خدا گذراند. اما او هربار به شدت ضیعف از زندان‌ها برمی‌گشت.

حجم اصلی کتاب به دوران اسارت اختصاص یافته است؛ دوره‌ای که به نوعی مبهم‌ترین و حماسی‌ترین دوره زندگی اوست. این در حالی است که دوره کودکی در آبادان، نوجوانی در عراق و به ویژه دوره جوانی در نجف از لحاظ شکل‌گیری شخصیت اصلی ملاصالح می‌توانست بیشتر مورد توجه باشد. ضمن این‌که آن دوره‌ها ارزش تاریخی خوبی هم دارند و کمتر مطالعه‌شده‌اند.

پردازش دوران کودکی، طلبگی در نجف و قم، مبارزات تا پیروزی انقلاب و سال‌های اول انقلاب و نیز دوران زندان جمهوری اسلامی راضی‌کننده نیست. 

این زندگی ظرفیت پردازش‌های مکرر و بیشتر را دارد و چندین فیلم‌نامه و سریال باید از این شخصیت ساخته شود. 

در ضمائم کتاب نکاتی مطرح شده است که براساس اسناد، اخراج وفیق السامرایی از سمت عالی‌اش در نزد صدام در نتیجه تقیه هوشمندانه و ماهرانه ملاصالح بوده است. این موضوع در محتوای کتاب درنیامده است. آنچه روشن است، خدمات او به اسیران ایرانی به ویژه آن ۲۳ نفر است. به نظرم کتاب در رفع ابهام‌ها از زندگی او ناتوان است؛ هرچند توانسته یک قهرمان شورانگیز را به ما معرفی کند.

با خواندن این کتاب بار دیگر به این نتیجه می‌رسیم خدا بازی‌های فراوانی بلد است. باور کنیم!
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.