یادداشت
1402/5/21
3.8
14
هویت، چه اسم جذابی و چه داستان جذابی. داستان دو شخصیت اصلی داره شانتال و ژان مارک که یک زوج هستند. یک روز شانتال به ژان مارک میگه مردها دیگه برای دیدن من برنمیگردند. و این شروع ماجرای داستانه. چقدر این جمله در عین سادگی عمیق و عجیبه.تمام طول کتاب چه از زبان دو شخصیت اصلی و چه گفتگوها واقعا جذابن. در تمام مراحل شما نمیتونید فقط به یک طرف حق بدید گویا هر دو نفر حق دارن ولی این رو فقط ما میدونیم که از همه چیز آگاهیم نه شخصیت ها که فقط دیدگاه خودشون رو میدونن و این نگاه چقدر فلسفی و روانشناسانه به خواننده هبه شده. شروع، ادامه و پایان همه خوب بودند. لذت بردم از خوندن این کتاب
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.