یادداشت رعنا حشمتی
1402/9/20
من سالها بود که میخواستم این کتاب رو بخونم. و بالاخره در یک گشتوگذار طاقچهای موفق به خوندنش شدم. :) در واقع، نسخهٔ صوتیش در طاقچه بینهایت موجود بود و در رفتوآمدهام بهش گوش دادم و گاهی لبخند زدم. اما به طرز عجیبی، با داستان بوشو بوشو تره نخوام گریه کردم. همینطور توی اتوبوس اشک ریختم و اشک ریختم. نمیدونم. انگار به بخشی از خاطرات کودکی و غصههام وصل شده بود که نمیتونستم کاری کنم. که البته با توجه به اینکه داشتم یه کتاب طنز میشنیدم عجیبغریب بود برام وضعیتم و شاید باید یه فکری به حال خودم کنم. :)) و در کل از شنیدن اسم کتابهای مختلف و خیالپردازیهاش لذت میبردم و بعد از تموم شدنش هم برای خودم آهنگ رقص زوربا رو گذاشتم و گفتم: پس کی میخوای فیلمِ این کتاب محبوبت رو ببینی؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.