یادداشت علی دستورانی
1400/6/16
کتاب ساختار بسیار ساده و بیآلایشی دارد. مجموعهای از وقایع و حقایق تاریخی و عموماً تاریک که در قرن بیستم بر انسان گذشت به شکل یک توالی طولانی از ابتدا تا انتها به نگارش در آمده است. خواندن آنها و تصورشان گاه خندهدار است و گاه چنان تلخ که مو به تن آدمی سیخ میکند، و این خاصیت تاریخ است. گوشهای از حوادث به تصویر کشیده شده چنان باورنکردنیاند که تصور اینکه در دورانی کمتر از 100 سال گذشته، در زمانی که بشر به خود و تمدنش میبالد و از آن سرمست است اتفاق افتاده باشند، ترسناک مینماید. شاید در پس ذهن ما این طور نقش بسته که در این زمانه حماقتهای بشر نسبت به گذشته بسیار کمتر شده و عنصر تعقل، هرچند کم، حوادث و تصمیمات را همراهی میکند، این کتاب اما به خوبی نشان میدهد که این پندار تا چه حد میتواند نادرست باشد. آیا انسان متمدن روزی میتواند از بند وجوه تاریک سرشت خود رهایی یابد؟ پاسخ حتی اگر هم آری باشد، یقیناً زمان زیادی لازم است تا غبار آن چه بر او گذشته پاک شود و به قدر کافی از آن عبرت بگیرد تا آیندهاش را روشنتر کند. پرسش دیگری که در ضمن خواندن سطور این کتاب به ذهن خطور میکند این است که ما در همین لحظه، در کجای تاریخ ایستادهایم و چه وقایعی را زندگی میکنیم که ممکن است در صد سال آینده برای بشر مضحک، باورنکردنی و یا تیره باشد؟ آیندگان چگونه غرور ما از تمدنمان را به سخره خواهند گرفت؟ و البته که پاسخ دادن به این سوال چندان که در ابتدا به نظر میرسد هم ساده نیست. احساس این نکته که نویسنده فارغ از اعتقادات سیاسی و اجتماعی خود این جملات را نوشته خواندنش را توأم با امنیت میسازد. جملات عموماً سوگیری خاصی به سمت یک جناح یا تفکر ندارد و صرفاً بیان بیپردهی اتفاقات است که در نوع خود منحصربهفرد است. ترجمهی این کتاب بسیار روان و قابل فهم است. ساختار آن به خوبی در ترجمه حفظ شده و مقصود نویسنده را منتقل میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.