یادداشت زهرا زرینفر
1403/12/29
کتاب درباره دختربچهای به نام گیسو است که دلش گربه میخواهد و اما برای او گربهای نمیگیرند تا اینکه... ( این منم در دوران بچگی خودم که به آرزوم نرسیدم) تصویرگری بعضی صفحات کمی حالت انتزاعی گرفته بود و من خیلی تصویرگریاش را دوست نداشتم. به نیمه کتاب که میرسیم میبینیم یک گربه پیش گیسو خانم آمده که نویسنده از ما میخواهد که داستان را این بار از آخر بخوانیم تا بفهمیم چه شد و این بار از زاویه دید گربهای است که میخواهد گربه خانگی باشد. برای من این ایده خلاقانهای بود. ولی واقعاً آنجایی که گربه خیابانی پرید بغل گیسو من اولین تبادر ذهنیام انگل توکسوپلاسموز بود! خودم الان مخالف داشتن حیوان خانگیام. ولی احتمالاً اگر دوران بچگیام این کتاب را میخواندم میگفتم کاش برای من هم اتفاق بیفتد! بهنظرم کتابی که بخواهد که حیوان خانگی را راه حلی برای تنهایی بچهها توصیه کند، کتاب خوبی نیست!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.