یادداشت پارمیدا

        کتاب را ۵ سال پیش یعنی وقتی بیشتر از ۲۲ سال سن داشتم خواندم. 
محبوت‌ترین کارتون کودکی‌ام بود. حداقل شانس داشتیم و در آن دوران صداوسیمای بدمحتوا انیمه‌های خوبی را دوبله و پخش کرد (تقریبا از والت‌دیزنی هم در امان بودیم.) 
اما کاش و کاش و کاش (این‌ها را می‌گویم چون قسمت‌های مهمی از زندگیمان را نابود کرد) کاش سانسور نمی‌شد. کاش بدون سانسور می‌دیدیم. کاش در ایران بخش‌هایی از زندگیمان که از قضا مهم هم هستن حذف نمی‌شد. کاش قبل از اینکه تجاوز را بفهمیم عشق و لذت را فهمیده بودیم. همه‌چیز را در بدترین و کثیف‌ترین حالت ممکن حالیمان کردند. پسرهای متولد تا دهه‌ی هفتاد کمتر این مشکل را دارند. اگر در خانه و مدرسه و تلویزیون و اجتماع دومی را نشانشان ندادند، حداقل اولی را هم نگفتند. بسیاری از مشکلات ما زن‌ها به طرز مسخره‌ای به همین چیزهای به ظاهر کوچک بر می‌گردد. (البته آنقدر هم مسخره نیست وقتی بنیان دانش روانکاوی باشد).
خلاصه که لعنت به ایدئولوژی‌ها و افیون‌ها!
      
45

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.