یادداشت آزاده اشرفی
1403/12/1
در مصاحبهای از رضا قاسمی شنیدم، میلان کوندرا را شاید نشود گفت نویسنده. او بیشتر نظریهپردازی است که با ترفند داستان حرفهاش را شنیدنی و گفتنی میکند. بار هستی، حکایت وزنی است که ناخواسته بر ما متحمل میشود. رنجی که جبر است و ما در مقابلش مختاریم که نپذیریم، اما پذیرا شدهایم. که بخشی از بیرون و اعظم آن از درون ما، به ما تحمیل شده. ما در کتاب شاهد دو روایت موازی هستیم. داستان ترزا و توما، و داستان فرانز و سابینا. اما نفر سوم این جمع، میلان کوندرا است که در همه وجوه کتاب حسش میکنیم. کوندرا با واکاوی رنجهای انسانی آنقدر در عمق انسانیت فرو میرود که گاه فکر کنی بیرون آمدنی وجود ندارد. آدمهایی که محبوس در خود، افکار، اجتماع، مذهب، رسوم و عقایدشان شدهاند و به دنبال راه گریز آنقدر با در و دیوار برخورد میکنند تا مفری پیدا کنند. و گاه در لاعلاجی جستن راه فرار، به پایان خویش نزدیک میشوند. در کتاب چنان افکار و عقاید انسانها با روحیات مختلف زیر ذرهبین قرار گرفته که باور دیدن این اشخاص از نگاه یک نویسنده، سخت باشد. گاه فکر کنی چطور کوندرا روحیات زنی را که در بیاعتمادی کامل از خودش به سر میبرد و بیوفایی همسر را تقصیر خود میداند، درک میکند؟ یا چطور مردی را که محق میداند روابطش را گسترش دهد و با نگاهی خارج از احساس همسرش را قانع کند. یا زنی که بیتفاوت همسرش را ازاده گذاشته تا تجریه کند. کوندرا در جستجوی روح انسانها به موفقیتی دست یافته که هر کس کتابش را بخواند، بخشی از خودش را در این واکاوی پیدا کند و باور کند که او، نویسنده، انسانها را درک کرده. کوندرا پرونده دو زندگی مشترک را باز میکند و از جوانب متعدد، ایدئولوژیها، جغرافیا، روانشناسی و فلسفه تحلیلش میکند. نکتهای را از تو نمیاندازد، طوری که گهگاه احساس کنی جستاری روانشناسانه را شاهدی، نه کتابی که سخت است بگوییمش، رمان. اما به واقع شکل داستانی این ناداستان ما را از تعلل بیرون میآورد و اثبات میکند چیزی را که میخوانیم شاید صحیح باشد و شاید مملو از اشتباه. کوندرا برای نظریاتش برهان نمیآورد که باورش کنی، تو را در قضاوت آسوده میگذارد که خودت بخوانی و فکر کنی و تصمیم بگیری. بار هستی، وزنه سنگینی از "بار هستی" است که بر ما، انسانیت، عشق و جامعه تحمیل شده که بخشی از آن را به جبر بر دوش میکشیم، بیآنکه بدانیم مختاریم برای زمین گذاشتنش. بار هستی، پایان بازی جبر و اختیار است. بار هستی/ میلان کوندرا ترجمه دکتر پرویز همایونپور/ نشر قطره
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.