یادداشت مجتبی بنی‌اسدی

ضیافت به صرف گلوله
        شاید من نفهمیده‌ام!

وقتی داستان را تمام کردم، من ماندم و کلی سؤال و ابهام درباره‌ی داستان که «خُب. بعدش؟». چون قیصری را می‌شناسم، اتهام را چرخاندم سمتِ خودم که «شاید من متوجهش نشدم.» اما انگار درست فهمیده‌ام. وقتی صفحه‌ی نقدِ این داستان را در خبرگزاری ایسنا باز کردم، دیدم دیگر نویسندگان هم معتقدند داستان کم ابهام نداشته. تازه یک نفر گفته بود اصلا نکته مثبتی هم نداشته.
به هر حال داستان، یک داستان پلیسی با درون‌مایه‌ی دفاع مقدس بود که شاید هیچ‌وقت به کسی معرفی‌اش نکنم. کلی هم اشکالات نگارشی و ویرایشی داشت. همین باعث می‌شود خیلی زمان ببرد تا یک بارِ دیگر دستم برود کتابِ مجید قیصری را لابه‌لایِ دیگر کتاب‌ها بردارم.
توی عنوان کتاب، در بهخوان، نوشته مجموعه داستان. اما یک داستانِ بلند بود.
      
2

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.