یادداشت

ب‍ه‌ ب‍چ‍ه‌ه‍ا گ‍ف‍ت‍ن‌، از ب‍چ‍ه‌ه‍ا ش‍ن‍ی‍دن‌: گ‍ف‍ت‌ و ش‍ن‍ود ب‍ا ک‍ودک‍ان‌
        روی جلد به‌درستی نوشته‌شده: «آن‌چه پدران، مادران و آموزگاران باید بدانند.»
قبول که مخاطب اصلی این کتاب والدین و آموزگاران (تسهیل‌گران و...)اند و تمرکز کتاب بر ارتباط سالم و سازنده با کودک است؛ اما جابه‌جایش نکته داشت برای ارتباطات روزمره‌ام به‌عنوان کسی که والد یا آموزگار نیست و با کسانی‌که کودک نیستند!
.
.
خواندنش اصلاً و ابداً کافی نیست؛
چند نکتهٔ اصلی‌اش را باید تمرین کرد. 
و البته به‌گمانم تمرین‌کردن‌شان چندان راحت نیست اما می‌ارزد! موارد را ببینید و بسنجید که می‌ارزد یا نه:
-شنیدن، احترام‌گذاشتن، پذیرفتن احساسات
-پایین‌آمدن از تخت خودکامگی و به‌رسمیت شناختن دیگران و اعتماد به‌شان برای هم‌کاری در حل مشکلات
-پرهیز از تنبیه و تشویق و درعوض ایجاد بستری مناسب برای رشد مستقل افراد، مستقل و بی‌نیاز از داوری دیگران
-آزادی از برچسب‌ها
.
.
امتیاز ویژه‌اش که از یک کتاب نظری خشک و به‌دردنخور تبدیلش می‌کند به یک راه‌نمای عملی در برگه‌های مثالش است، برگه‌هایی متنی-تصویری هم‌راه با گفت‌وگو. گفت‌‌وگوی مطلوب و نامطلوب، هر دو را گذاشته‌است. 
شاید یک راه تمرین‌کردن نکته‌ها این باشد که هر کس به فراخور شرایط و چالش‌هایش، برگه‌های این‌چنینی آماده کند و پیش چشم داشته‌باشد. نه؟
.
.
فصل آخر، بسیار متأثرم کرد. اشکم درآمد حتی. برای دوستم نوشتم: دنیا تا ابد می‌تواند به‌خاطر وجود معلم‌های خوب به خودش ببالد...
      
2

21

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.