یادداشت محسن محمودی

لرد اجور می میرد
        تا اواخر کتاب اینطور احساس می‌کردم که خب من میدونم داری چه کاری می‌کنی و اعصابم داشت خورد می‌شد. و از طرفی هم فکر می‌کنم ترجمه‌ش تقریبا خوب نبود و باعث می‌شد احساس احمقانه‌ای نسبت به دیالوگ ها و اتفاقات داشته باشم. ولی دقیقا از جایی که پوآرو جزییات پرونده رو توضیح می‌ده بسیار جذاب و دلنشین می‌شه. درمورد اینکه چه کسی قاتل بود شکفت زده نشدم بلکه جزییات قتل و نقشه قتل و انگیزه قتل بود که ناغافل گیرم آورد.
نمی‌دونم شاید مشکل از نویسنده و داستان باشه که تا اواخرش باید صبر بخرج می‌دادم و به شهرت نویسنده اعتماد می‌کردم؛ یا اینکه مشکل از جای دیگه ای بود. ولی از خوندنش پشیمون نیستم.

و یه سوال اساسی:
چرا هستینگز انقدر شخصیت بیفایده ای هست و چرا نویسنده هیچ کار خاصی رو به اون محول نکرده؟!
      
56

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.