یادداشت Amin mousavi
1404/5/21
هردو در نهایت میمیرند قصهی دو نوجوانه که وقتی زمانشون محدود و مرگ نزدیکه، مجبور میشن به زندگی، رابطهها و انتخابهای پیچیدهشون نگاه تازهای بندازن. این کتاب در تلاشه تا سوالهای عمیقی درباره ارزش زندگی، عشق و ترس از پایان رو مطرح کنه، اما در مسیرش به چندین کلیشه و پیشپا افتادگی دچار میشه. روند روایت به شدت بر احساسات تکیه داره، و گاهی از پرداخت درست به عمق شخصیتها جا میمونه. البته، شخصیتها واقعی و ملموساند، اما توسعه و پیچیدگیشون به اندازه کافی قوی نیست تا به اندازه موضوع کتاب سنگینی و ماندگاری ایجاد کنه. یکی از مشکلات کتاب، شیوهی مواجهه با موضوع مرگه که بیشتر به شکل احساسی و سطحی باقی میمونه و کمتر فرصت میده خواننده واقعاً وارد ذهن و دل شخصیتها بشه و با اونها همراه شود. با این وجود، کتاب تا حدی موفق میشه با پرسیدن این سوال مهم که «اگر زمان محدودی داشتی، چطور زندگی میکردی؟» مخاطب رو درگیر کنه، ولی پاسخهایی که میده معمولاً کلیشهای و قابل پیشبینیاند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.