یادداشت زینب هادی
1402/10/8
بسم الله الرحمن الرحیم این کتاب یه حفاریه حفاری ظریف به لایههای زیرین جنگ هر جنگی بین حق و باطل ولی این کتاب فرق داره شروعش مثل بقیه است انتظارت برای اعزام شدن با راوی، رسیدن به خط مقدم و دفاع از حرم برای اینکه پابهپای راوی رجزخوانیهای زیارت عاشورا ییت (که تسلیم باشی مقابل هرکی تسلیم اهلبیت است و تیغ کشیدن برای اونی که توی روی اهلبیت تیغ کشیده) رو در عمل ثابت کنی اما یه جایی میفهمی این بار فرق داری، اعزام میشی برای پرستاری آخه خانم جان هم خواهر همان برادریه که تا لحظه آخر دنبال نجات آدماس، حتی اگه شمر باشه آخه خانم جان دختر همون مادری است که تو دعاهاش هوای همسایهها رو داشت، هرچند همسایههای بیمعرفتی بودن حالا خانم جان دکتر احسان رو بعد پنج سال التماساش برای پذیرش، دعوت کرده با یه سریهای دیگه گلچین کرده تا بشن ویترین نمایش زینت اهلبیت (همون کونُوا لَنا زَيْناً وَ لا تَکونُوا عَلَيْنا شَيْناً) تا بشن مراقب همسایههای خانم جان کاری که حتی مجبوری به سلامت انجامش بدی و هیچ جوری سوءاستفاده نکنی وقتی همهجور امکان لزرش فراهم است خط به خط بخونید و اشک بریزید و لعن بفرستید بر کسانی که با استفاده از جهل آدما بین مردم شبهه میندازن تا از تفرقه بینشون سود خودشونو ببرن و نمیذارن حقیقت به گوش همه برسه اما دکتر احسان حواسش هم هست بین خاطراتی که تلخی جنگ و کشتار رو تا ته حلقمون میبره شوخی و مزاح هم بذاره که دلمون مچاله نشه از شقاوت اشقیا تا دلمون گرم بشه به بودن اولیا ممنون از احسان جاویدی ها بابت بودنشون با خوندن خط به خط کتاب براشون دعا کردم جزو پرستاران فتح قدس باشن
(0/1000)
1402/10/17
0