یادداشت آریانا سلطانی
1403/10/11
"...و یاری ام میکردند تا بهتر دریابم چه تناقضی دارد جستجوی چشم انداز های خاطره در واقعیت، چشم اندازهایی که همواره افسونی را که خود خاطره و نیز حس ناشوندگی شان به آنها میدهد، کم خواهند داشت." . . کتاب طرف خانه سوان، مجلد اول از مجموعه رمان "در جستجوی زمان از دست رفته" است. این کتاب سه بخش دارد: کومبره عشق سوان نام جاها:نام . . در بخش نخست، پروست سرگذشتی از راوی را ارائه میدهد که در کودکی او و در خانواده اش گذشته است. کودکی در کومبره که روستای عمه بزرگش بود و خانواده آن ها در تعطیلات از پاریس به انجا میرفتند. در کومبره بود که راوی برای اولین بار با سوان برخورد میکند و او را میبیند. بخش دوم کتاب مربوط به عشق سوان نسبت به دختری به نام اودت دوکره سی است که آشنایی و دلبستگی و فراز و نشیب های این عشق را نمایان میکند و بخش آخر، قسمت ابتدایی عشق راوی به ژیلبرت(دختر سوان) است. که در جلد دوم این مجموعه به ادامه آن میپردازد. . این اثر را میتوان شاهکاری بی بدیل توصیف کرد هرچند که فقط یک جلد ان را تا این لحظه خوانده ام. اما همین یک جلد به من نشان داد که با چه اثری مواجه خواهم شد. بهتر است در مورد کلیت این داستان موردی را فاش نکنم. اما میتوان گفت بخش نخست که مربوط به کومبره بود زیبا ترین توصیفاتی را داشت که تا کنون خوانده بودم و اثار هنری و قطعات موسیقی و تابلو های نام برده شده در این بخش به شدت زیبا بودند. بخش دوم که عشق سوان به اودت است را به همه شما عزیزان پیشنهاد میکنم.مخصوصا آنهایی که از یک رابطه عاطفی پر سوز و گداز با رنج خود را وارهانیده اند. و بخش سوم را میتوان عشق را که در تمنایی غیر جسمانی، همراه با جهان بینی راوی نسبت به "نام" دید و خواند. . . جملات طولانی و توصیفاتی چندین صفحه ای (مثلا بیش از 20 صفحه در مورد کلیسای کومبره وصف هایی زیبا و هنری ذکر شده است.) ایجاب میکند که برای خواندن این اثر حوصله کافی به خرج دهید. و همانا با چنین صبری لذتی عمیق را خواهید چشید. چه زیبا بود که میتوانستم این اثر را دوباره و حتی برای بار سوم نیز قبل از شروع مجلد بعدی بخوانم. افسوس که کنجکاوی مجالی نمیدهد. این اثر را پروست در طی 14 سال نوشت و قبل از چاپ آخرین جلد جان سپرد. اما اثری از خود به جای گذاشت که شاید همچو تمامی تابلو ها و قطعات موسیقی در تاریخ جادوان شد. شاید بزرگترین دغدغه ای که پروست از آن رنج میکشید و راوی نیز با آن کلنجار میرفت، حس اضطراب بود. اضطراب از مرگ؟ یا اضطراب از تنهایی. این اثر ابعاد روان شناختی عمیقی را نسبت به عواطف و عشق و نفرت در خود جای داده است که اگر در آن عمیق شوید امکان ندارد کتاب را بر زمین بگذارید. شاید یکی از زیبا ترین بخش های کتاب صحنه یاد آوری خاطرات راوی از درون طعم کلوچه پتیت مادلن خیس خورده در چای زنجفیلی بود. گویی خاطرات ما در احساس ما نسبت به آن وقایع ثبت شده اند. اری این کتاب اثری شگفت است که نمیتوان آن را به درستی با کلماتی ساده وصف کرد. "شاید تنها نیستی راست باشد و همه رویای ما هیچ است،اما اگر چنین باشد حس میکنیم جمله های موسیقیایی، این برداشت هایی که از رابطه با آن هستی میگیرند،نیز نباید هیچ باشند. ما فنا خواهیم شد اما این اسیران ملکوتی گروگان مایند و سرنوشت مارا خواهند داشت. و مرگ با آنها تا اندازه ای تلخی کمتر، سرشکستگی کمتر، شاید احتمال کمتری دارد." طرف خانه سوان صفحه 465 . در پناه خرد.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.