یادداشت فهیمه نظری

        مریم صفری در «پرتوی از اندیشه‌ی آیت‌الله طالقانی» به معرفی زندگی و دیدگاه‌های سیاسی آیت‌الله طالقانی پرداخته است. این کتاب از دو بخشِ «بنیان‌های اندیشه‌ی حکومت مردم‌سالاری دینی» و «سیاست و حکومت در اندیشه‌ی آیت‌الله طالقانی» و نیز یک نتیجه‌گیری تفصیلی تشکیل شده.
مولف در فصل نخست از بخش اول کتاب، زندگانی سیاسی و اجتماعی آیت‌الله طالقانی را بررسی می‌کند. در فصل دوم این بخش آثار و مکتوبات ایشان را معرفی و از نظر مخاطب می‌گذراند. در فصل سوم از بخش نخست نیز به جریان‌های فکری تاثیرگذار بر اندیشه‌ي آیت‌الله طالقانی می‌پردازد. فصل چهارم این بخش به مبانیِ فکری و نظری آیت‌الله تعلق دارد.
بخش دوم کتاب با عنوان «سیاست و حکومت در اندیشه‌ی آیت‌الله طالقانی» در فصل نخست یعنی «دین و سیاست» تعریف این مفاهیم از نگاه آیت‌الله بیان می‌شود. فصل دوم این بخش مفاهیم بنیادین حکومت مردم‌سالاری دینی مطلوب آیت‌الله طالقانی را بررسی می‌کند. فصل سوم از بخش دوم می‌کوشد شورا و نظام شورایی مد نظر آیت‌الله طالقانی را به مخاطب تفهیم کند. و در نهایت در فصل چهارم این بخش تصویری از حکومت مطلوب آیت‌الله طالقانی به قلم آورده می‌شود.

در قسمتی از  فصل سومِ بخش دوم این کتاب، مریم صفری دیدگاه آیت‌الله طالقانی را از «استبداد دینی» این‌طور توضیح داده است:
آیت‌الله طالقانی معتقد است که جهل مردم سبب می‌شود تا مستبدین از ابزار دیگری به نام دین بهره برده و برای تثبیت خودمحوری خود و مشروع‌سازی خودکامگی خود به دین‌سازی برای مردم بپردازند و آن را ابزار غارتگری خود قرار دهند. دین یکی از مهم‌ترین ابزارهایی است که در طول تاریخ مستبدینِ بسیاری از آن برای تحمیل قدرت مطلق خود بر جامعه از آن بهره برده‌اند. دین به سبب ویژگی‌هایی چون تقدس، نفوذ در ابعاد شخصیتی و روحی افراد جامعه، مورد احترام و پذیرش عمومی بودن، باورها و اعتقادات افراد را شامل شدن و... مورد سوءاستفاده‌ي مستبدین بسیاری قرار گرفته است.
در اندیشه‌ی وی استبدادی که دین را ابزارِ اعمالِ قدرت خود نماید، بدترین نوع استبداد را رقم خواهد زد. زیرا استفاده از دین به عنوان سرپوشِ اقدامات مستبدین سبب خواهد شد تا مردم با آن مخالفتی نکنند و مخالفت با دستورات مستبدین مخالفت با خداوند تعریف خواهد شد. آیت‌الله طالقانی استبداد دینی را شعبه‌ای از استبداد دانسته که سبب بقای استبداد از طریق فریب مردم به وسیله‌ی دین می‌شود:
«از قوای پاسدار استبداد، شعبه‌ی استبداد دینی است. کار این شعبه این است که مطالب و سخنانی از دین یاد گرفته و ظاهر خود را آن‌طور که جالب عوام ساده باشد می‌آرایند و مردمی را که از اصول و مبانی دین بی‌خبرند و به اساس دعوت پیمبران گرامی آشنایی ندارند می‌فریبد و مطیع خود می‌سازد.» (نایینی، ص ۱۵۴)
آیت‌الله طالقانی در این بیان اشاره می‌کند که مبنای اصلی موفقیت مستبدین در بهره‌برداری از دین، جهل مردم است؛ بدین معنا که جهل و ناآگاهی مردم جامعه از اصول، مبانی و ارزش‌های دین، بهترین امکان را برای سوءاستفاده‌ی مستبدین و تغییر ارزش‌های اساسی دین به نفع قدرت و قدرتمندان فراهم می‌نماید، بنابراین جهل مردم و تحریف دین توسط مستبدین، دین را به سرپوشی برای خودکامگی حاکمان تبدیل می‌کند و دین به عنوان ابزاری برای اعمال سلطه در جامعه گسترش می‌یابد.
«با این روش فریبنده به نام غم‌خواری دین و نگه‌داری آیین، ظل‌الشیطان را بر سر عموم می‌گسترانند و در زیر سایه‌ی شوم جهل و ذلت، مردم را نگه می‌دارند. این دسته چون با عواطف پاک مردم سر و کار دارند و پشت سنگر محکم دین نشسته‌اند خطرشان بیش‌تر و دفع‌شان دشوارتر است.» (نایینی، ص ۱۵۴)
وی به بررسی نسبت استبداد سیاسی و استبداد دینی می‌پردازد و این دو نوع استبداد را به لحاظ شیوه‌ی عملکردی و نتایجی که در جامعه به جا می‌گذارند، مقوم و حامی یکدیگر می‌داند. وی معتقد است که هر دو شبعه‌ی استبداد به لحاظ نوع عمل در جامعه و در به هدر دادن قوای مالی و معنوی مردم در راستای شخصی مشترک‌اند. و لذا یکدیگر را در جامعه بازتولید می‌کنند. در واقع در اندیشه‌ی آیت‌الله طالقانی استبداد سیاسی اسباب به مقام و منصب رسیدن افراد سفیه در جامعه و انزوای دانشمندان و کاردانان را فراهم می‌کند و استبداد دینی نیز عالمان واقعی دین را به انزوا می‌کشاند تا عالم‌نمایان ناآگاهی که بندگان قدرت و زر و مقام‌اند در جامعه میدان عمل بیابند. به واقع استبداد سیاسی، این افراد نالایق را در رتق و فتق امور دنیایی به کار می‌گیرد و استبداد دینی با استخدام افراد بی‌خبر از دین و سپردن امور دینی و اعتقادی مردم به آنان، زمینه‌ی تحریف دین در جهت تثبیت استبداد سیاسی را فراهم می‌کند.
در واقع برای تحقق نگاه ابزاری به دین، آن‌گونه که ماکیاولی نیز اشاره کرد و دین را در خدمت سیاست دانست، لازم است تا افرادی به عنوان عالم دین در جامعه اقدام به تغییر دین به نفع قدرت نمایند و حاکمان مستبد را دل‌سوزان و غم‌خواران دین معرفی کنند و مردم را به اطاعت از آن‌ها ترغیب نمایند. آیت‌الله طالقانی در توصیف چنین عالمانی آورده است:
«از سوی دیگر می‌دیدم مردمی در لباس دین، مرد خودخواهی را با خواندن آیات و احادیث بر گردن مردم سوار می‌کنند و برای‌شان رکاب می‌گیرند و دسته‌ی دیگر با سکوت و احتیاط‌کاری، کار را امضا می‌نمایند. تا آن‌گاه که بر خر مراد مستقر شد افسار (زمام) را به دست گرفت و رکاب کشید و همه چیز مردم را زیر پای خود پای‌مال کرد، به دعا و توسل می‌پردازند و از خداوند فرج امام زمان را می‌طلبند.» نایینی، ص ۱۱
آیت‌الله طالقانی اشاره می‌کند که دفع خطر چنین استبدادی از استبداد سیاسی بسیار دشوارتر خواهد بود، زیرا هر آن‌چه از جانب خداوند نیست به خدا نسبت داده می‌شود و تمام حقوق مردم چون: آزادی بیان، حق انتقاد و اعتراض، حق فعالیت آزادانه، حق تصمیم‌گیری برای خود و... به نام خداوند از آن‌ها سلب می‌گردد. و به مرور زمان مبارزه با چنین استبدادی مبارزه با خداوند دانسته می‌شود...
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.