یادداشت Soli
1404/4/14
ما یک پدری داریم که بعد از خوندن این کتاب، روزی سه بار میگفت که میخواد بره افغانستان یا خلاصه یک جوری ابراز ارادت میکرد. ولی نمیدونم چرا من که این کتاب رو خوندم، گفتم خب دیگه بسه، من هرگز پام رو تو این کشور نخواهم گذاشت. :)) کتاب جالبی بود واقعا. من گویش (؟) مردم افغانستان رو خیلی زیاد دوست دارم و اینکه وسط کتاب معادلها اومده بودن و... برای من یکی از جذابترین ویژگیهاش بود. مثلا خیلی بامزه بود که بههم میگفتن مردک و منظورشون ک تحبیب بود، نه مثل ما ک تحقیر و تصغیر. سفر خیلی پرماجرایی هم بود! جالبه که گاهی آدمها اینقدر ناگهانی تصمیم میگیرن و عمل میکنن و تا ته هم پای تصمیمشون میایستن. راستی قبلا اینطوری نبود، ولی سر این کتاب رسمالخط آقای امیرخانی کمی اذیتم کرد و یک جاهایی عصبانی میشدم که خب این چه طرز نوشتنه مرد حسابی!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.