یادداشت زهرا عباد
2 روز پیش
#یادداشت_کتاب #من_اطلاعاتی_بودم کتاب دو جلدی من اطلاعاتی بودم روایتهای یکی از ماموران قدیمی وزارت اطلاعات است از ابتدای ورودش به کارهای اطلاعاتی در اوایل انقلاب تا زمان بازنشستگیاش و پس از آن. جلد اول که حجم بسیار کمتری دارد به چگونگی ورود او به اطلاعات سپاه دقیقا پس پیروزی انقلاب میپردازد، آن زمان که هرکسی بدون چشمداشت فقط میخواست یک گوشه از کار انقلاب را دست بگیرد تا کار زمین نماند. شیوه آموزش افراد، محل اسکان، انجام کارهای تعقیب و مراقبت و ... در آن زمان هیچ شباهتی به فیلمهای جیمز باندی ندارد و دانستن آنها خالی از لطف نیست. این بخشها علاوه بر اینکه به مخاطب جوان نشان میدهد این انقلاب از کجا و با زحمات چه کسانی به اینجا رسیده، تفاوت وضع اطلاعاتی ما با غرب و شرق را هم پررنگ میکند، چیزی که به درک این مطلب کمک میکند که چطور با وجود این همه دشمن حرفهای و کودتا و ... این نظام سرپا ماند. در بخشهای ابتدایی، راوی جزو تیم کشف کودتاها بوده و درباره برخی از آنها حرفهایی میزند که کاملا جدید است. هرچند اگر مخاطب، قبل از آن با تاریخ انقلاب و کودتاهای پس از انقلاب آشنا باشد، میتواند بهره بیشتری از این قسمتها ببرد. سپس راوی جریان انحلال اطلاعات سپاه را پس از تشکیل وزارت اطلاعات در دهه ۶۰ توضیح میدهد و اینکه چطور از آن به بعد از یک پاسدار به نیروی وزارتخانه تغییر ماهیت میدهد و همانجا گریزی میزند به چرایی تشکیل دوباره اطلاعات سپاه در دهه ۷۰ و پس از قتلهای زنجیرهای در دولت اصلاحات. در جلد دوم کتاب که بسیار فصلتر از جلد اول است، راوی به عنوان مسئول میز انجمن حجتیه در وزارت اطلاعات از سال ۶۴ تا ۷۶، به صورت بسیار ریز و جزئی، مسائل مربوط به این گروه را باز میکند و مخاطب را با لایههای پنهان این تشکیلات آشنا میکند. بیان اسامی بسیار در این فصل، خصوصا اسامی افراد آشنا و معروف، باعث میشود برخی مخاطبین به صحت ادعاهای راوی شک کنند، اما ذکر دو نکته اینجا ضروری است. اولا مطالبی که راوی بیان میکند مربوط به این افراد و اتفاقات، تا سال ۷۶ است و اگر مسالهای مربوط به پس از آن باشد، راوی این موضوع را ذکر میکند. ثانیا کتاب فوق یکی دو سال از زمان تولید تا چاپ، در انتظار تایید وزارت اطلاعات بوده و کل محتوای آن پس از خوانده شدن، مورد تایید وزارت قرار گرفته و قسمتهایی هم بوده که به دلایل مختلف، نویسنده مجبور به حذف مطالب یا اسامی شده است. پس شبهه غیر واقعی یا غیر قابل اعتماد بودن مطالب، اصلا به کتاب وارد نیست. در نهایت راوی به توضیح چرایی و چگونگی خروجش از میز انجمن حجتیه در سال شروع دولت اصلاحات میپردازد و پس از آن به صورت خیلی خلاصه از مسئولیتهای بعدی خود در وزارت اطلاعات و مجلس و ... میگوید. خواندن این کتاب هم به کسانی توصیه میشود که به دنبال آشنایی با کار اطلاعاتی در ایران هستند و هم افرادی که به دنبال اطلاعات بیشتر از لایههای پنهان انجمن حجتیه پس از انقلاب میگردند؛ خصوصا که این روزها فعالیت این انجمن در جامعه و لایههای مختلف نظام از تربیت کودکان تا مناصب بالای حکومتی، بسیار زیاد شده و این واقعیت که راوی پس از سالها کار اطلاعاتی، آنها را در مساله ضد نظام جمهوری اسلامی بودن و تلاش برای ناکارآمد کردن و براندازی آن، همردیف بهاییت، سلطنتطلبان و ... میداند، بسیار مهم و وحشتناک است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.