یادداشت مآلیس.
دیروز
جلد اول از مجموعهی صد نفر رو تموم کردم و به نظرم فوقالعاده بود. فکر کنم اولین کتاب علمیتخیلیای بود که خوندم و واقعا کلیشهی این ژانر رو نداشت. فضاسازی کتاب تقریبا خوب بود، شخصیتپردازی رو دوست داشتم و تقریبا از همهی شخصیتها خوشم اومد به جز نائب صدراعظم و گراهام. این کتاب باعث شد بفهمم زمین چقدر ارزشمنده. فکرشو بکنین، فقط همین سیبی که ما به راحتی توی دستمون میگیریم، قراره آرزوی آیندگان بشه. از زوج گلس و لوک بیشتر از بقیهی زوجها خوشم اومد و رابطهی خواهر و برادری بلامی و اوکتاویا رو خیلی دوست دارم. به نظرم قلم نویسنده عالیه و جملات ارزشمند داخل کتاب رو خیلی دوست دارم. همچنین غافلگیریهای کتاب خیلی خوب بودن. مفاهیم کتاب برام ارزشمندن: فداکاری، ارزشمند بودن چیزی که داریم و غریزهی انسان برای بقا. جدیترین نقدم نسبت به کتاب، بخش عاشقانهی اونه؛ هر یک فصل در میون تقریبا یک صحنهی بوسه داشت و این دیگه زیاد از حده. روند کتاب هم در صفحات پایانی خیلی هیجانانگیزتر میشه و زودتر تمومش میکنید. در نهایت یک توصیه دارم برای همهی ما: قدر این زمین رو بدونیم، قدر بارون و میوهها، قدر سرما و گرما، قدر لبخندهایی که میزنیم، قدر نفسهایی که میکشیم و قدر زندگیای که داریم؛ وگرنه میشیم جزو اون باستانیهایی که زندگی رو برای آیندگان تبدیل به یک سفینه توی فضا کردن (:
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.