یادداشت مهدی گرائی

        قلم زیبای مهدی شجاعی کاری می‌کند که انگار روضه‌خوان روبه‌رویت نشسته و  برایت می‌خواند. ابالفضل برای من از بچگی همین ابالفضلی است که شجاعی ترسیم کرده. او سقای آب است؟ آری ولی این کمترین جلوه از وجنات الهی اوست. عباس را نمی‌توان شناخت مگر به ادبش در حضور مولا. عباس ذوب در امام خود است و همین ادب و تواضع است که عباس را عباس کرده است. این کتاب جرقه‌ای شد تا در قالب غزل عرض ارادتی به محضر باب الحوائج داشته باشم آنجا که سید مهدی شجاعی نوشت:
عباس، بقیةالله جبهه حسین علیهماالسلام است. 
و من‌مرتکب این غزل شدم:

اگرچه شق القمر شوی باز در شب خیمه‌گاه ماهی
تو پرتو آیه‌های شمسی، بتاب بر ظلمت سیاهی 

تویی ظهور علی به میدان، مسکن قلب‌های حیران
حماسه‌ای تازه دست و پا کن که تا عروجت نمانده راهی 

برای آنان که مرتضی را ندیده‌اند آیه‌ای بیاور
که نیست از هیبت تو بهتر به رزم‌های علی گواهی 

چه احتیاجی به رقص شمشیر و ضربه‌‌های پر از شکوهت
که در دل ابن سعد این‌بار رعشه افتاده با نگاهی 

تمام هستی اگر بخواهد، گر آسمان هم زمین بیاید
نخواهد افتاد بر زمین برگی از درختی اگر نخواهی 

تویی عمود خیام زینب؛ که دارد امن یجیب بر لب
برو! که بعد از علی اکبر، بقیة الله این سپاهی

مهدی گرائی
      

18

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.