یادداشت zeynab mohamadi
1404/4/19

قصه ساداکو و درناهای کاغذیاش ساداکو ساساکی، یکی از قربانیان بمب اتمی پسرک است که وقتی دوساله بود روی شهر هیروشیما انداخته میشود، او مدتی زنده میماند اما بعدتر اتفاقات تلخ دیگری میافتند. ساداکو در ابتدای نوجوانی و دراثر اشعههایی که به مرور زمان خونش را آلوده کردند به سرطان مبتلا میشود. یکی از دوستان ساداکو افسانه هزاردرنای کاغذی را برایش تعریف میکند. باوری قدیمی در فرهنگ ژاپن هست که میگوید هربیماری که هزارتا درنای کاغذی بسازد، شفا پیدا میکند. دخترک به این باور دل میبندد و شروع میکند به ساختن درناها و نهایتا وقتی ششصد و چهل و چهارمین درنایش را درست میکند، از دنیا میرود و بعدها مجسمه او درکنار هزاران درنای کاغذی در پارک صلح ژاپن نصب میشود. بعدها برادرش ماساهیرو که درناهای سادداکو را به سقف اتاقش در بیمارستانمیچسبانده، حرفهای جالبی میزند. اینکه چطور بعد از مرگش تلاش کردند که تعداد درناهای او را به عدد هزار برسانند. او میگفت باور جامعه و خانواده ساداکو این بود که او مرده، اما آرزوها و امیدش باید زنده میماندند. حالا به ۴۰کودکی فکر میکنم که درجنگ ۱۲ روزه از دست رفتهاند. به بچههایی که هرکدام مثل ساداکو احتمالا پر از رویا و امید بودند. رویاهایی که در زیر چرخدندههای عبور سخت و دلهرهآور این روزها، لِه میشوند و نهایتا به اعدادی ساده و کوچک تقلیل پیدا میکنند. بعد فکر میکنم و امیدوارم که بعدا آدمی صبور و تابآور و باهمت سراغ بازماندگان این بچهها برود و از آنها درباره رویاهای بچهها بپرسد. چون من هم مثل ماساهیرو ساساکی معتقدم آرزوها و امیدهای بچهها باید زنده بمانند؛ بهخصوص زمانی که صاحبان کوچک آنها زیرخاک هستند. زینب محمدی مقانک
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.