یادداشت ابوالفضل شربتی

تاریخ روانشناسی نوین
        عبارتِ «تاریخ روان‌شناسی نوین» تمام محتوای این دو جلد کتاب را می‌رساند. اولاً تاریخِ روان‌شناسی است، نه خودِ علم روان‌شناسی. به نشو و نما و شکل‌گیری آن می‌پردازد؛ ثانیاً روان‌شناسیِ جدید را در نظر دارد، نه تلقیِ گذشته و تاریخی از روان‌شناسی. این دو را کمی توضیح می‌دهم و به تیترهای جلد اولِ کتاب اشاره می‌کنم.

1. روان‌شناسیِ نوین
تفاوت روان‌شناسیِ قدیم و جدید به پرسش‌هایش دربارۀ طبیعتِ انسان نیست، بلکه در روش‌هایی که برای پاسخ به کار می‌برند متفاوت می‌شوند. روش‌های روان‌شناسیِ قدیم بیشتر تابعِ خدش و گمان و شهود وتعمیمِ مبتنی بر تجارب محدود بود، حال آن‌که روان‌شناسیِ جدید در پی عینیّت و دقتِ بیشتری بود. این تغییر روش در قرن نوزدهم صورت می‌گیرد و روان‌شناسی، در معنایی که امروزه می‌شناسیمش، شکل می‌گیرد. اما چیزی که شاید بسیاری نمی‌دانند (جز ما که این کتاب را در چهار واحد در کارشناسیِ فلسفه می‌خواندیم) روش‌های علمی‌ای که روان‌شناسیِ جدید به آن متکی بود تا حد زیادی مرهون میراثِ فکری فیلسوفان بود، فیلسوفانی که ایده‌شان این بود که می‌توان روش‌های علمی را در مورد پدیده‌های ذهنی به کار برد. ویلهلم وونت را آغازگر روان‌شناسی به معنای امروزی‌اش می‌دانند. پس از وونت اختلاف نظر پیدا شد  و مکاتب فکری گوناگونی شکل گرفت.

2. شمایی کلی از محتوای کتاب
فصل اول: مطالعۀ تاریخ روان‌شناسی. این فصل ایدۀ روان‌شناسی نوین (در مقابل گذشته) را باز می‌کند، و مقصودش از تکاملِ روان‌شناسی بیان می‌کند. این فصل در واقع حکمِ مقدمۀ کتاب را دارد.
فصل دوم: تاثیرهای فلسفه بر روان‌شناسی. روان‌شناسی و ایدۀ نوین‌گرایی‌اش از فلسفۀ دروۀ مدرن آغاز می‌شود. جایی که دکارت نخستین گام‌هایش را بر می‌دارد و پس از او امثالِ لاک، برکلی، هیوم و دیگران تجربه‌گرایی را پر و بال می‌دهند. اینجا تجربه‌گرایی به روان‌شناسی خدمات ارزنده‌ای ارائه می‌دهد.
فصل سوم: تاثیر مطالعات فیزیولوژیکی بر روان‌شناسی. این فصل به آغاز روان‌شناسی آزمایشی می‌پردازد. این رویکرد، چنان که از نامش پیداست، بر مشاهده و ماهیت فرایند مشاهده متمرکز است، به بیان دیگر از راه مطالعۀ مکانیزم‌های فیزیولوژیکی احساس و ادراکِ انسان را بررسی می‌کند.
فصل چهارم: روان‌شناسی نوین. روی کار آمدنِ وونت و نظام روان‌شناسیِ او را مطرح می‌کند. همچنین کارکرد تجربه در ایدۀ اولیۀ روان‌شناسیِ نوین را باز می‌کند. علاوه‌براین فهرستی از روان‌شناسان اولیۀ اروپایی را نیز لیست می‌کند.
فصل پنجم: ساخت‌گرایی. این مکتب درعین‌اینکه ادعا می‌کرد به مکتب وونت وفادار است اما نظام او را به‌کلی دگرگون کرد. ساخت‌گرایی تاکید تجربه‌گرایان بر تجربه را می‌پذیرند، با این تفاوت که وظیفۀ روان‌شناسی کشف ماهیت این تجارب هشیار اولیه است.
فصل ششم، هفتم و هشتم دربارۀ کارکردگرایی است. این رویکرد به کارکرد ذهن یا استفاده از آن در سازگاری موجود زنده با محیطش سروکار دارد. پرسش آن‌ها پرسش از فرایندهای ذهنی است، چیزی که مکاتب قبلی دربارۀ آن چیزی نگفته بودند. جرقه‌های کارکردگرایی از داروین زده می‌شود، نسخه‌های آمریکایی‌اش هربرت اسپنسر و ویلیام جیمز هستند، و تحول رسمی‌اش را مرهون جان دیویی و وودوُرث است.

ترجمۀ کتاب حاصل کار چند مترجم است، بااین‌حال وحدت تالیف را حفظ کرده‌اند. کتاب پُر است از ارجاعات تاریخی و علمی، که اگر کمی دل به‌ش بسپارید خواندنی است.
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.