یادداشت مهدی لطفآبادی
1401/12/15
3.0
3
بچه که بودم یه انیمهی سریالی از تلویزیون پخش میشد به اسم ماجراجوییهای شگفت انگیز نیلز که من خیلی دوست داشتم. وقتی بزرگتر شدم فهمیدم این انیمه رو ژاپنیها از روی کار یه خانم سوئدی به نام سلما لاگرلوف ساختند و این خانم هم اولین زنی هست که نوبل رو سال 1909 برده. سالها بعد وقتی برای کنکور ارشد سینما و تئاتر آماده میشدم، تو کتاب تاریخ سینمای بوردول خوندم که دو تا از بزرگترین کارگردانهای دوران صامت، که از قضا سوئدی بودند، یعنی ویکتور شیوستروم و مورتیس استیلر بیشتر آثارشون رو از روی کتابهای این خانم ساختند. خیلی مشتاق بودم که یک اثر از ایشون بخونم و هیچ اثر ترجمه شدهای ازش وجود نداشت و در نهایت موفق شدم کتاب «آشفتگان شیفته» ترجمهی پرویز داریوش رو که سالها بود چاپ نمیشد، از کتابخونهی شخصی فردی در اصفهان بخرم. بعد از اون این کتاب و امپراتور مغولستان ترجمه شد و البته خود من هم چندین فصل از کتاب اول این نویسنده، افسانه گوستا برلینگ رو به انگلیسی خوندم. در هر حال من با خوندن گوستا برلینگ یه پیشزمینهای داشتم که چقدر میتونه این نویسنده وسط داستانهای رئالیستیاش رگهها فانتزی و سوررئالیسم و حتی رئالیسم جادویی وارد بکنه و از این اتفاق شوکه نمیشدم. به همین دلیل این کتاب با تمام شباهتهایی که به قصههای پریان و فولکلور داره، تو ذوقم نخورد. این کتاب من رو یاد فیلمهای گییرمو دلتورو مخصوصاً هزارتوی پن مینداخت. فقط مشکلش کوتاه بودنش بود و حس میکنم تو این حجم کم اتفاقات انقدر سریع میافتاد که اصلاً متوجه چون و چراییش نمیشدم. کلی هم سؤال بیجواب گذاشت برام، مثل اون سیاهبانو دقیقاً نقششون چی بود؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.