یادداشت مهدی کرامتی

فوکو در ایران
        به نام خدا
پیشتر با خواندن کتاب های «ایران: روح یک جهان بی روح» و «ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند» با میشل فوکو آشنا شده بودم. فیلسوف معاصری که در بحبوحه‌ی روزهای انقلاب، دوبار به ایران آمد و جستارهای متعددی را درباره‌ی انقلاب اسلامی ایران، به رشته‌ی تحریر در آورد. از آن‌جا که این اظهار نظرها مثبت بود، نظرم را جلب کرد و بسی دوست داشتم بدانم که آیا ارتباطی میان اندیشه‌های فلسفی فوکو و تمجیدهای پر آب و تابش از انقلاب ایران و امام خمینی (ره) بود یا خیر؟ کتاب «فوکو در ایران» تقریبا بر خلاف تمام مفسرین دیگرِ فوکو، به این سؤال من پاسخ مثبت میداد و تنها میان تفکرات فلسفی فوکو و انقلاب ارتباط می‌دید، بلکه انقلاب ایران را متحول کننده‌ی اندیشه‌ی فلسفی فوکو معرفی کرد. 
نویسنده‌ی کتاب آقای بهروز قمری تبریزی است. بهروز قمری تبریزی (زادهٔ ۲۸ ژوئن ۱۹۶۰)، تاریخ‌دان، جامعه‌شناس و استاد ایرانی الاصل آمریکایی است. او برای آثارش در مورد انقلاب ایران و پیامدهای آن شناخته شده‌است. قمری تبریزی به عنوان استاد مطالعات خاور نزدیک و مدیر مرکز مطالعات ایران و خلیج فارس شارمین و بیژن مصور رحمانی در دانشگاه پرینستون فعالیت می‌کند. [ویکی پدیا] مترجم کتاب هم خانوم سارا زمانی است که مقالات بسیاری را در وب‌سایت ترجمان علوم انسانی ترجمه کرده است. قمری تبریزی در مقدمه‌ی کتاب ترجمه‌ی زمانی را «رسا و با دقت» معرفی کرده است. 
برای خودم ضروری می‌دانم که این کتاب را دست کم یک بار دیگر بخوانم؛ کتاب «فوکو در ایران» کتابی صرفاً تاریخی نیست و به سبب ارتباطش با فوکو، متضمن مباحث فلسفی است که دقت و تأمل بیشتری طلب می‌کند. به علاوه، در قسمت پایانی کتاب، ذخیره‌ی ارزشمندی از منابع و مستندات دست اوّلی وجود دارند که می‌توانند هر علاقه‌مندی را تأمین نمایند و توجه به تمامی این جوانب، با فقط یک بار مطالعه، دست کم برای من میسّر نیست. برای همین، این نوشته را یادداشتی اوّلیه بر این کتاب به حساب می‌آورم. 
نویسنده‌ی کتاب می‌گوید که قرار است با نوشتن این کتاب، به نبرد با عقایدی برود که تقریباً در فضای فکری غرب، نهادینه شده و بیشتر افراد چنین فکر می‌کنند. این عقاید عبارت‌اند از: «انقلاب ایران از همان اوّل حقه بازانه بوده و تا همین اکنون حقه بازانه، سفاکانه و مستبدانه است. به علاوه، خمینی فردی فریب‌کار و حقه‌باز بوده که توانسته در لحظات آخر، سایر احزاب سکولار و مارکسیست را فریب داده و قدرت را از دست آن‌ها بقاپد و خود به تخت امپراتوری‌ش تکیه کند. نهایتا تمام گروه‌های اسلام گرا سر و ته یک کرباس هستند و میان خمینی و یارانش و طالبان و القاعده و داعش هیچ فرقی نیست، چون همه برتافته از کتاب خشونت، یعنی قرآن هستند!» در چنین فضایی، اگر فردی مانند فوکو، از انقلاب ایران دفاع کند، وقتی طرفدار مدرنیته نبوده، پس ارتجاعی است و سنت گرا و به خاطر تمام خشونت‌ها و سفاکی‌های رژیم ایران منکوب و مطرود است، به ويژه آن که فوکو هیچ گاه دفاعش از انقلاب ایران را پس نگرفت. 
به بیانی منظّم تر، کتاب این سؤالات را دنبال می‌کند: (۱) آیا انقلاب ایران حاصل فعالیتی تماماً برنامه‌ریزی شده بوده و طی چنین برنامه‌ای بوده که خمینی گوی قدرت را از بقیه ربوده است؟ و آیا اساساً خمینی چنین کرده یا نکرده؟ (۲) آیا فضای حاکم بر کشور فضایی چند دسته و پر تنش بوده و مارکسیست و چریک و مسلمان و سکولار مدام با یکدیگر ناسازگار بودند؟ (۳) آیا اسلام به خودی خود دینی خشونت آفرین و خشونت گرا است و هر کار هم بکنیم، قرآن خشونت زاست و لذا تمام خوانش‌های مختلف از اسلام یک دست هستند؟ (۴) آیا فوکو تا به آخر عمر انقلاب ایران را تأیید کرد یا از نظرش برگشت؟ (۵) آیا انقلاب ایران بر روی نظام اندیشه‌ی او تأثیری بنیادین نهاد یا بی‌تأثیر بود؟ (۶) آیا فوکو در قد علم کردن علیه عقلانیت جهان شمول روشنگری محق بود یا آن که باید تسلیم می‌شد؟ 
در ادامه‌ی کتاب، با استفاده از اسناد تاریخی فراوان و دست اوّل، معماهای تاریخی را حل می‌کنند و پرده از سال‌ها دروغ گویی و نیرنگ دستگاه‌های تبلیغاتی غربی و حتی دانشمندان غربی بر می‌دارند. البته این عبارات را نوشته‌ی سوگیرانه‌ی من به حساب نیاورید، حرف خود نویسنده است. سپس، با استفاده از بررسی آثار فوکو و خوانش‌ آن‌ها در بستر مقایسه با مواجهه‌ی فوکو با انقلاب ایران، به قضاوت درباره‌ی افکار فوکو و انقلاب ایران، یا همان پروژه‌ی معنویت سیاسی می‌پردازد.
گرچه نویسنده‌ی کتاب حاضر موضع خود را نسبت به حکومت جمهوری اسلامی روشن نمی‌کند، امّا به نظر می‌رسد که چندان دل خوشی از آن ندارد و دلیلم برای این حرف این است که مدام می‌گوید عملکردهای بعدی جمهوری اسلامی ربطی به تحلیل فوکو از روزهای انقلاب ندارد. البته به دنبال جانب‌داری نیستم، فقط می‌خواهم بگویم به نظر نویسنده در موضع گیری‌های خود بنا را بر آزادانه عمل کردن گذاشته و تلاش کرده از هیچ کس بیهوده طرفداری نکند. 
مثل همیشه از انتشارات ترجمان صمیمانه تشکر می‌کنم که منابع و مآخذ کتاب‌ها را عینا ذکر می‌کند و بدین وسیله کمک شایانی به محققین و پژوهشگران می‌کند. (مثلا من محقق و پژوهشگرم!)
      
17

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.