بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت محمدصادق استرابی 🇵🇸

                به نظرم جزو کامل ترین کتاب ها بود.
در بخش هایی از کتاب، از شدت خنده، نمی‌توانستم ادامه‌اش را بخوانم، در بخش های دیگری از شدت ناراحتی و غم، کتاب را به گوشی از اتاق پرت می‌کردم و تا چند روز سراغش نمی‌رفتم.
زاویه دید نویسنده، کمیاب و حساس بود.
این زاویه دید، یا بسیار خوب می‌شود، یا افتضاح می‌شود.
این کتاب که بسیار خوب شده بود.
در خانواده ما، سریال وضعیت سفید سریال محبوبی است.
من در صفحه به صفحه این کتاب، به یاد آن سریال می‌افتم.
همان قدر خالجت آور و همان قدر گیرا.
در کنار اینکه، گویی نویسنده، خود با شخصیت های داستان رفیق شده است، کاری کرده است ما نیز با آنها رفیق شویم.
استادی داشتیم و داریم، جناب آقای محمد نوروزی فرسنگی، (شاید بشناسیدش، نشناختید، استاد گوگل بلاشک می‌شناسد،) هنر نوشتن به ما یاد می‌داد. می‌گفت:
«ننویسید_شاید برا شما هم سوال شده باشد/ شاید به شما گفته باشم/ شاید بخواهید/ بلی! درست فکر کردید و امثالهم» 
بعد برایمان نمونه می‌آورد که، ببین و حرف اضافه نزن و همان‌طور که گفتم بنویس.
ما هم می‌گفتیم چشم و همان‌طور که دلمان می‌خواست می‌نوشتیم. اما خودمان می‌دانستیم که استاد درست می‌گوید. 
اما این کتاب، همان چیزهایی که استاد می‌گفت نداشته باشید را داشت، کتاب خوبی هم بود، گویی هدفش این بود استاد ما را آچمز کند.
کتاب را شاید قریب به ۲ سال پیش خواندم، به کسی قرض دادم، این اواخر پس فرستاد، من هم یادداشت را بعد از ۲ سال نوشتم.
همین.
        
(0/1000)

نظرات

اولین باره میبینم این کتابو. با این تعاریف، رفت داخل لیست «بایدبخوانم‌» ها. ممنون