یادداشت محمد حسین زاده
1402/12/9
دریادل روایتی قریب است از غریبی خانواده شهدا. آنهایی که به اسم سهمیه شاهد با طعنه در مدارس و دانشگاهها خون به دلشان کردیم و بیخبر بودیم از خوندلهایی که در روزهای تنهایی پس از پرکشیدن پدر کشیدند. #دریادل از چند جهت کتابی است بیبدیل و ارزشمند اول آنکه پر است از سبک زندگی سنتی یک خانواده اصیل مشهدی و روابط شیرین بردران و خواهران در یک خانوادهی شلوغ! دوم کتابی است به لهجه مشهدی و پر از واژگان در دست فراموشی! سوم روایت مجاهدتهای شیرزنی است که تمام سختیها نبودن همسر در جنگ را با چند بچه قد و نیم قد به جان خریده است که شویش در کسوت جانشین لشکر از ادای تکلیف به اسلام بازنماند و سختیهای دوچندان دوران مفقودالاثری را با هزار و یک مشکلات اقتصادی و عاطفی پس از جنگ را تحمل کرده است و نگذاشته است مرام فرزندان از راه پدر تخطی کند راوی در طلیعه کتاب با دستخطش به جای صحبت با خواننده؛ همسرش را خطاب قرار میدهد؛ آن هم با خطاب ابوالفضل جانم! عشقی که با همه ی سختیهای این چهل و چند ساله آتشش سوزان است و شعله میکشد! راوی اما یک هفته قبل چاپ کتاب، خود آسمانی میشود و گویی وقتی خیالش راحت شده است که وظیفهاش را در بیان قصهی زندگی مشترکش با شوی شهیدش به سرانجام رسانده؛ پس از سالهای سختی به آرامش میرسد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.