یادداشت روشنا

روشنا

روشنا

1403/12/24

راسلاس شبی
        راسلاس شبیه حکایت‌های قدیمیه و نوعی رمان فلسفی به حساب میاد. 
شاهزاده‌ی حبشه، راسلاس در دره‌ی خوشبختی زندگی می‌کنه ولی احساس خوشبختی نمی‌کنه. اون از دره‌ی خوشبختی که یوتوپیای کتاب محسوب میشه فرار می‌کنه تا دنیا رو ببینه و به دنبال خوشبختی واقعی بگرده.
«آرزو دارم شوربختی‌های جهان را ببینم، زیرا دیدن آن‌ها برای نیک‌بختی ضروری است.»
در این مسیر راسلاس و خواهرش، نکایه، به مناطق مختلف سفر می‌کنن و سعی می‌کنن در مسائل مختلف انسان‌ها کاوش کنن تا خوشبختی واقعی رو پیدا کنن. کتاب پر از گفت‌و‌گوهای شخصیت‌ها در این مسیر درمورد مسائل مختلفه. در انتهای این جست‌وجو می‌فهمن که هر مسیری در زندگی مشکلات و سختی‌های خودشو داره.
کتاب در دوران روشنگری و در همون سال نوشتن کاندید منتشر شده و با کاندید نقاط مشترکی داره.
      
233

25

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.