یادداشت فاطمه رحمانی

وامانده
        هر لحظه از خواندن کتاب حس می‌کردم یک بچه دبیرستانی کتاب را نوشته و داشته کاغذ سیاه میکرده برای تمرین. بعد کتاب را به اسم صادق کرمیار چاپ کرده.
در حین خواندن متوجه می‌شوی خط روایت یک‌جاهایی گم می‌شود، گنگ می‌شود و مبهم.
شخصیت ها پرداخت که نشده اند بماند، نویسنده در حد یک اسم و فامیل گذاشتن برای‌شان وقت گذاشته.
پیرنگ، ساده است اما اما غیر منطقی. حوادث معجزه وار اتفاق می‌افتند. شخصیت ها در یک فصل فرشته و در فصل دیگر شیطان‌اند. آخر سر هم متوجه نمی‌شوید نویسنده این همه کاغذ را به چه هدفی حرام کرده.
کتاب و هدفش مثل اسمش بود، از همه‌چی وامانده.
      
3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.