یادداشت محمدامین اکبری
1400/11/30
به نام او راهنمایی برای ننوشتنِ کتاب 🔹️اول از همه بگویم که به عنوان یک مخاطب کتاب لذتی که از خواندن کتاب تالیفی میبرم بسیار بیشتر کتاب ترجمهشده است، فارغ از محتوا همینکه حاصل تفکر یک هموطن و همزبان را میخوانم برایم ارزشمند است. وقتی بر روی میز یکی از دوستانم کتاب "راهنمایی رستگاری در جابلقا" را دیدم اول در پی نام نویسنده غیرایرانی گشتم و وقتی فهمیدم یک هموطن نویسنده کتاب است و از طرفی موضوع چنین جذابی دارد، سریع کتاب را به امانت گرفتم و همان روز شروع کردم به خواندن. 🔸️مقدمه هم به جذابیت عنوانِ کتاب بود ولی هرچه جلوتر رفتم دریغم بیشتر شد که چرا زحمت خواندن این کتاب را بر خود تحمیل کردهام در حالی که مولف کمترین زحمتی برای فراهم آوردن آن نکرده نه در زمان پیش از نوشتن کتاب که با خود بگوید که اصلا میخواهم چه بگویم؟ و نه در هنگام نوشتن کتاب که چگونه بگویم؟ از سر کنجکاوی فضای مجازی را در پی نام و نشان مولف گشتم تا به صفحه اینستاگرام مولف برخوردم ایشان دندانپزشکی جوان هستند که به موضوعات و مقولات علوم انسانی علاقمندند و صفحهشان از مطالبی همسو و همشکل با مطالب کتاب آکنده است. 🔸️مسئله اصلی آقای علی مرسلی این است که یک خاورمیانهای چگونه باید در شرایط فعلی زندگی کند و زندگی رضایتمندانهای داشته باشد؟ موضوعی مهم و در عین حال جذاب ولی ایشان در بدو امر در تعریف خاورمیانه، شرایط فعلی و زندگی رضایتمندانه درماندهاند و بدون هیچ انسجامی مطالبی به ظاهر مرتبط و اصلاً و اساساً بیربط را که از منابعی نه چندان قابل اعتماد کسب کردهاند بیان میکنند و مدام پشت سر هم حکمهای کلی صادر میکنند. موضوعی چنین مهم نیاز به مطالعات گسترده دارد حداقل منابعی را که اندیشمندان ایرانی معاصر در اینباره نوشتهاند باید خواند ولی متاسفانه از این هم خبری نیست کتاب یک کتابنامه دارد که به گفته مولف، ایشان به کمک حافظه کتابهایی را که خوانده بودند و به نظرشان در نوشتن این اثر بر ایشان تاثیر گذاشته، آورده است. جالب است که کتابی اینچنینی کمترین پانوشت و ذکر منبعی ندارد. 🔸️همین امر سبب شده کتاب پر باشد از حرفهای سطحی و عوامانه که میتوان ریشه آنها را در اظهار نظرات کاربران فضای مجازی پیدا کرد فیالمثل به این یک پاراگراف کوتاه توجه کنید: " نزار قبانی، شاعر سوری سروده است: "خاورمیانه را به تقلید از چشم تو ساختهاند: پرالتهاب، اندوهگین، خسته و زیبا" اما سرنوشت خود نزار و زنان زندگیاش (همسرش و خواهرش) به خوبی پیوند قبانی را با مرگ نشان میدهد، خواهر نزار به خاطر مخالفتش با ازدواج اجباری خودکشی کرد و بلقیس بالراوی همسرش در بمبگذاری بغداد کشته شد" (ص ۸۴) در همین چند خط سه خطای فاحش وجود دارد اول این شعر برای نزار قبانی نیست برای شاعری ایرانیست با نام #عباس_حسین_نژاد که چندی به نام قبانی معروف شده بود، دومین خطا نام همسر قبانیست نام او #بلقیس_الراوی ست نه بلقیس بالراوی و سوم اینکه بلقیس در بغداد کشته نشد بلکه در جریان بمبگذاری سفارت عراق در بیروت کشته شد. پیداست که جناب مولف حتی منابع سطحی و غیر دقیق فضای مجازی را هم به دقت نخوانده منابع اصلی پیشکش. 🔹️و اما سخن آخر خطاب به آقای نویسنده؛ دوست عزیزم لطفاً همانطور که مقولات علوم انسانی برایتان مهم است و به آن علاقمندید برای آن احترام قائل باشید و بدون مطالعه و پژوهش به نوشتن و نظریهپردازی مبادرت نورزید. خوب است ما آدمهای غیرمتخصص به معالجه دندان بیمارهای شما اقدام کنیم؟ امیدوارم برای کتابهای بعدیتان زحمت بیشتری بکشید و دقت بیشتری روا دارید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.