یادداشت مهدی لطف‌آبادی

پرگنت
        یکی از عجیب‌ترین کارهای ایبسن بود که شباهتی به هیچکدوم از کارهای دیگه‌ش نداشت! تنها چیزی که ذهن من رو خیلی مشغول کرده بود، اینه که مثل نمایشنامه‌ی «پرنده‌ی آبی»، این نمایشنامه چطور روی صحنه اجرا خواهد شد! صحنه‌های پرشمار، دکورهای متنوع و عناصر فانتزی دخیل، مثل صحبت کردن برگ و شبنم و... یا نقش داشتن یک گربه! برخی نمایشنامه‌ها برای خواندن نوشته می‌شن و می‌شه عدم توانایی اجراشون رو درک کرد، اما این نمایشنامه برای اجرای صحنه‌ای نوشته شده و بارها نیز اجرا داشته! 
در کنار همه‌ی این‌ها، از ترجمه‌ی استاد بهزاد قادری هم نباید گذشت... من نسخه‌ی سابق پرگنت رو خوندم که انتشارات قطره چاپ کرده بود، و نه نسخه‌ی جدیدتری که با همین ترجمه انتشارات بیدگل چاپ کرده، اما شاید اگر تحقیقات و کنجکاوی آقای قادری نبود، فهم این نمایشنامه برای یه خواننده‌ی ایرانی ناممکن می‌شد.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.