یادداشت محمد سیدیان مقدم

        
کتاب اعترافات در ساعت ۷:۴۵

داستان زنی که موقع برگشتن از سرکار تو قطار با زنی رو به رو میشه
و جفت شون راز های زندگی شون رو برای هم میگن
که یکی شون با رئیس ش وارد رابطه شده
و یکی هم اینکه فهمیده شوهرش با پرستار بچه ها رابطه داره

فردای اون روز دیگه خبری از پرستار بچه ها نیست
و این باعث میشه زندگی آروم و بی حاشیه شخصیت اصلی داستان ما تحت‌الشعاع قرار بگیره

و نظر من اینه که به شدت گره های داستان قشنگه
سردرگم نمیشی
و در انتها به خوبی داستان ها رو بهم ربط داده
ممکنه موقع جا به جایی و روایت داستان ها یکم اسامی رو گم‌کنی که اگه بنویسی راحت تو ذهنت میمونه


⭐️ امتیاز ۴.۵ از ۵

      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.