یادداشت azardokht
1403/4/25
این کتاب خود صراط بود. دفعه دومه که دارم گوش میدم ،صدای آقا نجم الدین شریعتی را این دفعه اما جور دیگری مینشیند در پستوی ذهن بی حرکتم. درسته که عینا سوره حمد رو تفسیر نکرد. اما راه رو شناسوند. اینکه کجا میخوای بری؟ کی قراره همسفرت باشه؟ کوله تو از چی پر کردی،اصلا حواست هست؟ قرار چطور از ناملایمات و موانع راه عبور کنی؟ وقتی خسته شدی چی ،بازم میخوای ادامه بدی؟ وزنگ میخوره این بیت: در ره منزل لیلی که خطرهاست درآن شرط اول قدم آنست که مجنون باشی و باز زنگ میخوره:و لا الضالین های کش دار مادرم. و فکر میکنم هر چه کش دارتر بنده تر. من قبلا جایی گفتم : اینجا هم میگم،این کلام استاد صفایی علتش فقط یک چیز ؛این پیوستگی بیان و متصل کردن سخن به هم ،به احتمال بسیار زیاد انس ایشون با قرآن بوده . یکبار این کتاب رو بخونید لازمتون میشه ،شاید تسکین پیدا کردین خدارو چه دیدین.🥺
(0/1000)
سـیـنمـیـمَم🕊
1403/10/6
1