یادداشت فاطمه

فاطمه

فاطمه

1403/11/22

        عالی بود.
اولین بار نبود که جنگ رو از نگاه یک خانم میخونم ولی اون خانم ها یا امداد گر بودند یا همسر شهید.
از زبان یک دختر پرشور ۱۸ ساله فرق میکنه.
خیلی سخته یک دفعه بهت بگن: جنگ شده 
فردا بگن: دشمن رسیده نزدیگ روستا
پس فردا: دشمن الان توی خونه هاتونه 
وحشتناکه یواشکی وارد روستا بشی، وارد خونه بشی، بعد ببینی خونه ای که توش زندگی میکردی، غذا میخوردی و... حالا پر از جنازه است.
لحظه لحظه همراه فرنگیس بودم. خیلی عالی بود.
گاهی از خیره سری و دیوونه گی هایش حرصم میگرفت گاهی من به جای اون گریه میکردم و دلم برای شهدایی که بعد جنگ با مین شهید میشدند، میسوخت.
از شجاعتش ماتم برده بود.
خیلی خوب بود.
من خوندم ولی به نظرم اشتباه کردم چون این کتاب داستانیه، صوتیش رو گوش میدادم بهتر بود.
      
13

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.