یادداشت
1403/2/4
*سفری برای یافتن خود* کتاب وکسی نمی داند در کدام زمین می میرد، یک سفرنامه نیست. جستارهایی است که خانم الیاسی به بهانهی سفر بیرونی ،از سفر درونی خود نوشته است. او برای یافتن معنای زندگی،عادتها و رفتارهای روزانه را کنار میگذارد.جسارت خود را جمع کرده و به دلِ ترسها سفر می کند و تن به جاده می سپارد.از تمام وبال ها خود را رها می کند و با تکیه بر دانش زبانی خود ، از سرزمین مادریاش خارج می شود. هدف نویسنده نشان دادن و شرح آنچه در مناطق مختلف دنیا می گذرد ،نیست. او وقایعی را شرح می دهد که پیرامون معنای زندگی، او را به سمت و سویی کشانده و تنها آن بخش از آداب و رسوم مردمان و شهرها گفته می شود که دریچهای تازه به سوی او گشوده است. نویسنده بیش از اینکه بناهای تاریخی و ملیتها برایش مهم باشد به آدمها و سخنان آنها می اندیشد. به دنبال جهانی نو است که به واسطه رفاقتهای گاه و بیگاه با افرادی که ملیتی غیر از او دارند، پیدا می کند. در این میان نثر و قلم به کمک او آمده است و دنیایی رنگارنگ از کلمات رقم زده و تعابیر بدیعی خلق کرده و از منظری زیبا دست به شرح خود و احساسش زده است.زبان گیرا و متن جان دار کتاب ،خواننده را نمک گیر می کند. برش هایی که نویسنده ،تقدیم خوانندگان کرده است، جذابند و با وجود گسست زمانی بین رویدادها، چیدمانی خواندنی ترتیب داده است. خواننده با کتابی طرف است که صدها بریده کتاب دلچسب که معنایی را رنگ می دهد،تقدیم مخاطب می کند. اولین کتابی است که بعد از مدتها بیش از بیست بریده کتاب از آن جدا کردم. با اینکه طبق نظریه مرگ مولف،هر اثر به محض جدایی از نگارنده، هویتی جدا می یابد،باز هم رد پای نویسنده در اثر پیداست. الیاسی نیز همچون بسیاری از جهاندیدگان بعد از تجارب ناب از سفر به باور جهان شهری رسیده است .باوری که او را از چهارچوب و ساختارهای وطنی و محلی جدا می کند و امکان حیات و زندگی طولانی در اقالیم دیگر را برایش ممکن می سازد.بیشتر کسانی که چندین سال در خارج از فرهنگ اصلی خود به سر می برند و در معرض خواندن آثار ادبی و یا سبک زندگی دیگری هستند، به جبر زمان یا خودآگاه در باورها و اعتقادات خود از باورهای ملل دیگر تاثیر می پذیرند. در این اثر نیز نویسنده از فرهنگ عرفی زندگی ایرانی و مذهبی جدا شده و معنای زندگی را به گونهای دیگر می بیند و جستجو می کند. بخش هایی که درمورد امام حسین(ع)،معنای مرگ،امید،سعادت جمعی ملتها،پیشرفت و تعریف خوشبختی دیده می شود،جزو مواردی است که انگار از زبان شخصی غیر ایرانی با مذهبی متفاوت به نگارش درآمده است و مخاطبی که اصالت و تعهد بیشتری به دین و مذهب ایران دارد ،آزار می دهد. مخاطب باور نمیکند نحوهی شرح شهادت امام حسین و چگونه دیدن حادثهی عاشورا ،از زبان یک مسلمان ایرانی اینگونه باشد! او در مسیر جستجو و یافتن سوالات خود ،روشی دارد گویی ذهن او خالی از دانش مذهبی ماست. او به استقبال مرگ می رود،رنج را می پذیرد یا از آن فرار می کند.برای پذیرش عشق و محبت با نگاهی به عرفا و مناسک گوناگون می اندازد ولی از عرفان دینی و توجه به عرفان و فلسفهی شیعی حرفی نیست.او دنیا را برای یافتن زیر پا می گذارد و در نهایت جوابی به شیوه خود می یابد . با این حال قوت زبانی و تجارب زیستهی نویسنده در سفر به مناطق مختلف دنیا واجب می کند کتاب در لیست کتاب هایی که خواندن آن ضروری است،قرار داد. https://eitaa.com/vazhband
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.