یادداشت یاسمن
1404/1/5
«فمی» سومین دوستی است که «آیولا» اعتقاد دارد به خاطر «دفاع از خودش» کشته است. طبق معمول، خواهر بزرگتر «آیولا» یعنی «کورده» باید به او کمک کند که از شر جسد خلاص شود. تنها دوست مورد اعتمادی که «کورده» دارد، یک بیمار در کما است که در محل کار او، بیمارستان «لاگوس»، بستری است. این بیمارستان تنها جایی است که «کورده» برای فرار از «آیولا» می تواند به آن پناه ببرد، و همچنین تنها جایی که او می تواند مرد مورد علاقه اش را ببیند—دکتری جذاب و مهربان به نام «تاده». اما وقتی «آیولا» تصمیم می گیرد که با خواهرش در محل کار او نیز ملاقات کند، «آیولا» و «تاده» با هم آشنا می شوند. «کورده» می داند که این اتفاق ممکن است همه چیز را در زندگی اش نابود کند. و شاید این شروع یک داستان جدید در این خانواده است. نظر شخصی من راجب کتاب : کتاب ترومای کودکی رو خیلی قشنگ به تصویر کشید اما در نهایت اون چیزی که ازش انتظار داشتم نبود. خیلی کتاب قوی نبود و امتیاز من به این کتاب ۲ از ۵ هست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.