یادداشت سیده زهرا رضایی

روح عزیز
        روحِ عزیز
رمان «روح عزیز» به نویسندگی مینو کریم‌زاده از مجموعه رمان‌ نوجوان امروزِ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده و
داستان یک پسر نوجوان به نام آرشِ که مادرش تو خونه تکونی دچار یک حادثه می‌شه و به کما می‌ره و....

نثر کتاب:🌱
ساده و روان، بی چاله‌چوله‌ی ادبی و بی هیچ کلمه‌یِ سنگینِ سنگ و کلوخ‌طوری که تو دهن نمی‌چرخه، طوری‌که تختِ گاز تا آخرین ورقش رو خوندم و دلم نیومد بذارمش زمین.

روندِ داستان:🌱
«روح عزیز» سعی کرده تا به رابطه یک نوجوان با خانواده بپردازه و مسائل اجتماعی که یک نوجوان باهاش رو به رو هست رو مطرح کنه.
از فضاسازی‌های درستش هم هرچی بگم کم گفتم مخصوصا اولین صفحاتش که مامانِ آرش در حال خونه تکونی بود و من با هر کلمه عمیقا رایحه‌ی تاید و اسپری و شامپو فرش رو بو می‌کشیدم.
از صمیمیت آرش و مامانش و آرش و عمه رودی خیلی خوشم اومد.
شخصیت تلّی رو دوست نداشتم ولی وقتی کم کم باهاش آشنا شدم دلم به حالش سوخت و حتی درکش کردم و باهاش احساس هم‌دردی کردم.
شروع و پایان کتاب از نظر من خیلی دوست‌داشتنی بود مخصوصا صفحه‌‌ی آخر که خبر بهبودی مادر آرش بود.

تا یادم نرفته بگم طراحی جلدشو دوست داشتم، اسمش‌ رو نه چندان و 
خلاصه که بعد مدت‌ها یه کتاب دوست‌داشتنی و دلچسب خوندم که حسابی کیفم کوکه با خوندنش‌.

نمره: 🌱
بهش نمره نه و نیم از ده می‌دم‌ و
تابستون‌ تو اوجِ بی کتابی‌هام یه دور دیگه می‌خونمش، شایدم اسفند سالِ بعد چون حسابی مناسبه برای این فصل.
بخونید و کیف کنید و نظرتون رو راجع بهش بنویسید.
زهرا سادات 


      
1

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.