یادداشت عادله سلیمی (بهارنارنج)
1404/3/7
کتاب داستان خانوادهای بود که گول فرقه بهائیت رو میخورن و بعد از اون اشتباه و مشکل یکی پس از دیگری براشون به وجود میاد و... کتاب جالبی بود و اطلاعات جالبی راجع به بهائیت توش بود، چون خودم اطلاعات خاصی نداشتم در حد معمول میدونستم. ولی خب دل آدم میسوخت که یک اشتباه و تزلزل در اعتقادات این خانواده رو به کجاها کشوند! بیشتر از همه دلم به حال سینا سوخت. پسربچهای که هیچ گناهی نداشت و ناآگاهی پدر و مادرش بلاهای عجیبی سرش آورد. هر اشتباهی که این زن میکرد میگفتم این دیگه تهشه ولی هربار یه کار بدتر میکرد! اعصابم یکم سرش خورد شد😁
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.