یادداشت فائزه حیدری

                توی این کتاب شما با کلاریس ۳۸ ساله که مادر سه تا بچه ست همراه میشید. در طول داستان، آینه هایی که هرکدوم از شخصیتهای داستان اطراف کلاریس میزارن تا بتونه خود الانش رو بهتر ببینه خیلی برای من تماشایی بود.
بار اصلی تغییرات داستان رو همسایه ی جدیدشون به دوش میکشه که واقعا من تعجب کردم  از  تک تک شخصیت های این خانواده، انقدر عجیب بودن😅
و درنهایت، شما با این کتاب، همپای کلاریس میرید استور و شکلات رو برمیدارید و شرشر عرق میریزید تا برسید خونه، از پرحرفی دوقلوها سردرد میگیرید و اضطراب اماده نبودن عصرانه بچه ها رو کشید... واقعا همینقدر خوب با کلمات تصویرسازی کرده بودند .
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.