یادداشت نیما
1403/8/23
این محتوایی که میخوام بگذارم برخلاف کتابی که انتخاب کردم برای اینکه این متن رو بنویسم پاش، اصلاً طنز نیست، بلکه بیشتر طعنهای است به افرادی که فکر میکنند میتونن به جای بقیه فکر کنند و نظر حتی غلط و گاها احمقانه خودشون رو (همچون ملا نصرالدین)به جامعه القا کنن که البته خداروشکر این روزها از این موارد کم نمیبینیم. نمیدونم این یادداشت رو از عصبانیت از بهخوان میگذارم یا عصبانیتی که در طی مدت های مدید روی هم انباشته شده! هرچند بعید میدونم این یادداشت خیلی دیده بشه و به هدفی که براش دارم برسه؟! امروز قصد داشتم پستی در مورد ادبیات گمانه زن بنویسم که حس میکردم بسیار جاش خالیه اینجا که متوجه شدم امکان گذاشتن پست رو ندارم به همین دلیل به پشتیبانی پیام دادم که بهتر دیدم که کل گفتگو (هرچند اکثراً پیام من هست چون پشتیبانی از جایی به بعد پاسخی نداد) رو بنویسم که دوستان هم ببینن و خودشون نظر بدن و قضاوت کنن: نیما: سلام وقتتون بخیر میخواستم ازتون راهنمایی بگیرم که چطور میتونم پست بگذارم؟ توی بخش پست های من که میرم وسط صفحه گزینه +افزودن پست کار نمیکنه متاسفانه ؟!!؟ پشتیبانی بهخوان: سلام پست امکانیه که برای نقش بلاگر یا همان وبلاگنویس وجود داره و برای بلاگری باید دست کم پنجاه دنبال کننده، سی یادداشت و صد کتاب در قفسهٔ خواندهام داشته باشید. نیما: این چه نگرشیه؟؟!!!! مگه فقط بلاگرها پست رو درک میکنن یا بلدن پست بگذارن تعجب میکنم واقعاً، اتفاقا اکثر این بقول شما بلاگرها پست های بینهایت خام و پر از ایرادی میگذارن. دلیل نمیشه کسی که کتاب کمتری(فالور، یادداشت) توی لیستش هست فهم و درک پایینتری داره اصلا شوکه شدم واقعاً از این نگرش نمیدونم چی باید گفت بنظرم کمی به مدیران و صاحب نظران بهخوان انتقال بدید که از این تفکرات بینهایت سخیف پرهیز کنن اگر قرار بر این باشه که دسته بندی صورت بگیره به نظرم تو این زمینه لاقل بسیار کار ناپسند و تحقیر آمیزیه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.