یادداشت پیمان قیصری
1403/8/26
کتاب آناکارنینا با دو قهرمان اصلی سعی در نشون دادن دو راه و روش زندگی داره، راه درست و غلط از نظر نویسنده. آناکارنینا نمایندهی انتخاب راه غلط و لوین نمایندهی انتخاب راه درسته. حالا چرا توی اسم کتاب فقط آنا نقش داره، نمیدونم. داستان کتاب با یک خیانت و قهر شروع میشه. برادر آناکارنینا سر و سری با معلم سرخونه پیدا کرده و همسرش نامهی عاشقانهی اون رو پیدا کرده، اینجا آنا برای آشتی دادن برادر و زن برادرش به مسکو میاد. از طرف دیگه لوین که جوانی درستکار با علاقه به کار و زندگی در روستاست برای خواستگاری از خواهر زنبرادر آنا، کیتی، به مسکو اومده و با برادر آنا در این مورد مشورت میکنه و همونجا متوجه میشه که یک رقیب سرسخت داره، آلکسی ورونسکی. خلاصه کیتی با خیال ازدواج با ورونسکی به لوین جواب منفی میده، اما در یک مهمانی رقص، رفتار و برخورد ورونسکی و آنا خبر از راز دل اونها میده و این قضیه برای کیتی گرون تموم میشه. این عشق بین ورونسکی و یک زن متاهل، قراره ما رو از سرنوشت یک مسیر غلط از نظر نویسنده آشنا کنه. در کتاب به جز این داستان نسبتاً عاشقانه، نظریات نویسنده راجع به موضوعات اجتماعی-سیاسی در خلال روایتهای فرعی بیان شده. سبک نوشتار تولستوی سادهتر از داستایوفسکی هست و خوندن کتاب پیچیدگی خاصی نداره جز اینکه در جاهایی بیش از اندازه طولانی شده. میشه گفت کتاب جذابه اما اینکه در انتهای کتاب کارما طور هر کس به سزای عملش میرسه خیلی با واقعیتها همخوانی ندارد. در مجموع کتاب در حد ۴ ستاره هست، یک ۴ ستارهی بدون حرف و اما و اگر.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.