یادداشت محدثه ز
1404/4/11
ببرهای زخمی حکیمیه کتاب سادهای که روایتگر شیطنتهای بچگیه و البته خیلی تینیجریه! قبل از این کتاب، آبنباتهلدار رو خونده بودم و همش ناخودآگاه اون کتاب میوند تو ذهنم، آبنبات برام شیرین تر بود چون معصومیت بچگی توش بیشتر حس میشد اما این کتاب مشخص بود که توسط یه بزرگسال نوشته شده. به نظرم اگه انتهای هر فصل، مثل قصههای امیرعلی، یه سری تصویر میومد کتاب جذابتر میشد. به طورکلی به نظرم کتاب جای طنز بیشتری داشت اما خیلی کمرنگ بود طنز و بیشتر روی ژانر کارآگاهی طورش مانور داده بودند. ببرهای زخمی حکیمیه از اون کتابهاست که داستان و ساختار خوبی داره اما من دوست دارم بهش فکر کنم تا داستان دیگهای از دلش و مطابق سلیقه خودم در بیارم! پ.ن: ساختمان گلچین برام یادآور ساختمانی بود که پیشتر در اونجا زندگی میکردیم، شیطنتهامون و گروهمون و ....
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.