یادداشت

قصه های امیرعلی
        در جلد دوم همان حرف‌‌های مفصلی که از هدف نویسنده برای نگارش کتاب در جلد اول گفتم را تکرار می کنم. البته نه اینجا، اگر مایلید در همان یادداشت جلد اول بخوانیدش.
در این جلد  مقدمه ای از منصور ضابطیان و محمد صوفی را خواهیم خواهیم خواند و بعد وارد جهان داستان‌های کتاب می شویم.
از نظر امتیاز  و کیفیت اثر،جلد دوم هم فرزند خلف جلد اول به حساب آمده و همان راه را ادامه داده.هر تازه‌ای نیست. اما در مورد مقدمه ها می توانم بگویم.
ضابطیان می گوید: در منزل مسعود فروتن جمه بودیم و امیر علی به واسطه او به ما معرفی شد اوایل  جدی‌اش نگرفتم و فکر کردم از آن عشق نویسندگی‌های نوپاست ولی وقتی رفت و یک متن نوشت  آنقدر خوب نوشت که شک کردم کار خودش باشد و گمان بردم اثر یک نویسنده‌ی حرفه‌ای است.باز هم به او سفارش کار دادم و دیدم سخت می نویسد ولی خوب می نویسد!
نوشتن او شبیه زایمان زنی است که یک جنین پنج کیلو و چهارصد در شکم دارد!

این جمله ضابطیان را کاملا درک کردم.نوشتن امیر علی  و زبان داستانش دقیقا با این توصیف برایم عینی شد! و در آخر هم ضابطیان گفت طول نکشید که امیر علی یکی از ما رادیو هفتی‌ها شد!
محمد صوفی هم شروع جالبی در مقدمه دارد:این دومین مقدمه است چون امیر علی اولی را گم کرده است! اگر جلد اول را خوانده باشید می دانید که یکی از خصوصیات امیر علی کتاب بی نظمی است که گویا نویسنده هم عینا همان ویژگی را دارد.در ادامه صوفی ،نبویان را جوان آرام و ساکتی توصیف کرده که با این تصویر همه را گول زده بلکه او یک شیطان سر به زیر است!
این جلد هم برای رفع خستگی و آزاد سازی ذهن و فکر کاربردی است و به یکنواختی  حال و احوال و احیانا کسالت‌‌های روزمره، موجی می اندازد و نسیمی می وزاند! 



      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.