یادداشت سارا رحیمی

        کتاب را وقت بی‌حوصلگی و بیکاری می‌شود خواند و سرگرم شد. برای من دوای شبی بود که بی‌خوابی زده بود به سرم. خاطرات نویسنده شگفت‌زده نمی‌کنند و بعضا بی‌نمک‌اند، اما انصافاً انقدری روان روایت شده‌اند که بخوانی و لذت ببری. قلم نویسنده هم به زعم من بزرگترین حسن کتاب است. کما اینکه یکی از خاطرات بانمکش را خواستم برای اطرافیان بازگو کنم، وسط خاطره خودم از نگاه بقیه فهمیدم که اصل ماجرا چقدر بی‌نمک است و قلم نویسنده لطیف و خواندنی‌اش کرده.
در مقدمه هم نویسنده نکته‌ی بسیار درخشانی به نقل از دکتر باستانی پاریزی می‌گفت که خیلی برایم جالب بود. می‌گفت: تاریخ اجتماعی ایران  روزی به کمال نزدیک می‌شود که اطباء و قضات خاطراتشان بنویسند. چون این دو گروه با بطن جامعه و مشکلات مردم ارتباط مستقیمی دارند. 
واجب شد که بگردم و کتاب‌ خطرات قضات را پیدا کنم و بخوانم! 
      
3

18

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.