یادداشت باران نیکخواه سخنور
1403/10/5
گرگ از اینکه آدم مزخرفی مثل داداشش مچش رابا آن کتابچه و نوشته ی مسخره ی روی جلدش بگیردند و چه فکرها که در موردش نکند!؟ خوب بالاخره امروز همین بلا سرش آمد. حالا که رودریک، برادرش، می داند که دوباره دارد شرح حالش را می نویسد، بهتر است آن را هفت سوراخ قایمش کند. رودریک کتابچه ی شرح حال قبلی اش را پیدا کرده بود . . اما بگذریم. حتی بدون دردسرهای رودریک هم تابستانش مزخرف بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.